دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
یشینه تحقیق و مبانی نظری بیماری عروق کرونر قلبی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بیماری عروق کرونر
همه گیر شناسی بیماری قلبی_ عروقی
بر اساس اطلاعاتی که از پژوهش های همه گیر شناسی بر می آید(دنولت ،1997،سارافینو،1384) ،بیماریهای قلبی – عروقی در ایالات متحده ، در راس علل مرگ قرار دارد.و در اکثر ممالک صنعتی نیز چنین است و در کنار سرطان و سکته مغزی از علل اصلی مرگ در جهان است .این بیماریها از عوامل مربوط به رفتارها ،عادات و شیوه های زندگی افراد تاثیر می پذیرند .کاپلان و همکاران (1382)تعداد بیماران مبتلا به بیماری قلبی در آمریکا را 17 میلیون نفر دکر نموده اند،که 11 میلیون نفر آنها به بیماری عروق کرونر قلب مبتلا هستند . براساس نظر انجمن قلب آمریکا هر سال در حدود 5/1 میلیون نفر آمریکایی دچار سکته قلبی می شوند و بیش از 3/1 درصد آنان معمولا پیش از رسیدن به بیمارستان جان می بازند .حدودا نیمی از قربانیان سکته قلبی ، زمانی بیش از دو ساعت طول می کشد تا به بیمارستان برسند ، و گاه این زمان تا چندین ساعت هم می رسد (یارزبسکی و همکاران ،1994، به نقل از خوسفی و همکاران ،1386).
سارافینو (2001)براساس پژوهش های همه گیر شناسی ، بیماری عروق کرونر را بیماری جوامع پیشرفته دانسته چرا که در این جوامع از یک طرف افراد سالمند بیشتر وجود دارند و از طرف دیگر عوامل مخاطره مانند فربهی ، کم تحرکی و تنیدگی بیشتری در آنها مشاهده می شوند .
همگام با آمارهای کشور های صنعتی ، در کشورهای شرق مدیترانه و خاورمیانه – مانند ایران – بیماریهای قلبی یک مشکل عمده بهداشتی و اجتماعی به شمار می رود که ابعاد آن به سرعت در حال افزایش است . در بررسی هایی که بصورت پراکنده انجام شده ، نسبت مرگ ناشی از بیماری های قلبی در ایران ،25 تا 45 درصد گزارش شده است .طبق آمار گزارش شده از منطقه 13 تهران در سال 1380 ، 8/8 درصد مردان و 7/12 زنان این منطقه به بیماری قلبی مبتلا بودند . اداره آمار و خدمات ماشینی معاونت پژوهشی وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در سال 1374 میزان شیوع بیماری های ایسمیک قلب را در کل کشور 28/69 درصد گزارش نموده است .از کل مرگ و میر های کشور در سال 1375، 745550 مورد مربوط به بیماری کرونری قلب بوده که این رقم 89/35 درصد کل مرگ و میرها را شامل می شود(سعیدی ، 1383،خوسفی و همکاران ، 1386).
2-1-2 عوامل خطر بیماری کرونری قلب
عواملی که باعث بروز و یا تشدید بیماری کرونر قلب می شوند ، دو دسته اند ، که در ذیل به آنها پرداخته می شود . البته منطقی است که عوامل روانشناختی به گونه ای عمیق تر مورد بررسی قرار گرفته است .
2-1-2-1 عوامل خطر فیزیولوژیکی:
عوامل خطر کرونری ، عبارت است از یک ویژگی محیطی یا جمعیتی که احتمال ظهور یا بروز بیماری قلبی – عروقی را در فرد افزایش می دهد . مطالعات بسیاری در طی 50 سال اخیر برای شناسایی این عوامل انجام شده است و این مطالعات به شناسایی مجموعه ای از عوامل فیزیکی خطر برای بیماری کرونر قلب منجر شده اند که عبارتند از :
الف . عوامل غیر قابل تعدیل[1] : برخی از عوامل خطر بیماری کرونری قلب غیر قابل کنترل هستند و شامل سن ، جنس ، نژاد و تاریخچه خانوادگی است . میزان شیوع بیماری قلبی با افزایش سن ، به ویژه پس از 45 سالگی بیشتر می شود.در سالهای پیش از سنین کهنسالی ، تعدادبسیار بیشتری از مردان نسبت به زنان به بیماری قلبی مبتلا می شوند و بر اثر آن می میرند . اگرچه زنان کمتر به این بیماری مبتلا می شوند ، در صورت ابتلا ، احتمال مرگ آنان بیشتر است (بیاضی ، 1376 ، سارا فینو ، 1384).
در سرتاسر طول زندگی و به خصوص دوره جوانی ، مردان بیشتر از زنان در معرض ابتلا به CHD قرار دارند ، و یکی از دلایل عمده این موضوع ، وجود اثرات حمایتی و محافظت کننده هورمون های زنانه می باشد(کاچل[2] و همکاران ، 1989، به نقل از بیاضی ، 1376).
ب .عوامل خطر قابل تعدیل[3] : حتی اگر افرادی به خاطر داشتن عوامل غیر قابل کنترل ، جزء گروه های پر خطر بیماری قلبی باشند ،می توانند با تعدیل کردن عادت ها و شیوه های زندگی خود میزان خطر را به حداقل کاهش دهند .بخشی از نقش سن ، جنس و عوامل فرهنگی در تفاوت های موجود در خطربیماریهای قلبی ، مربوط به تفاوت های شیوه زندگی و عوامل زیستی است (AHA[4]،1994،به نقل از سارافینو ،1384).
برای مثال ، سیگار کشیدن یک رفتار قابل پیشگیری است . میزان مرگ و میر به خاطر حملات قلبی در بین افراد سیگاری بیشتر از افراد غیر سیگاری است .برای کسانی که عادت سیگاری کشیدن را ترک می کنند ، میزان مرگ و میر تا حد افراد غیر سیگاری است . برای کسانی که عادت سیگار کشیدن را ترک می کنند ، میزان مرگ ومیر تا حد افرادی که هرگز سیگار نکشیده اند کاهش می یابد (همان).
فشارخون بالا، یک عامل خطر عمده برای بیماری قلبی محسوب می شود . عوامل ژنتیکی مرتبط با فشارخون عبارتند از :سن ، نژاد ، تاریخچه خانوادگی ،رژیم غذایی پرنمک وچاقی . علاوه بر این تعدادی عوامل اجتماعی ، محیطی و فرهنگی نیز وجود دارند که با زمینه ژنتیک درافراد مستعد فشارخون بالا تعامل دارند .فشارخون یک شاخص حساس نسبت به استرس روانشناختی است . درجوامعی که دارای تغیرات فرهنگی سریعتری هستند افرادی دارای مشاغل با استرس زیاد ،بیشتر مستعد فشارخون بالا هستند (بیاضی، 1376).
.1 nonmodifiable Factors
2. Catchel , R.J
3. modifiable Factors
4. American Health Association
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اضطراب اجتماعی
تعامل با دیگران، لازمه بقاء انسان است، چرا که بدون ارتباط اجتماعی، حتی تأمین نیازهای اولیه برای او امکان پذیر نیست. برآورده شدن نیازهای روانشناختی و شکوفایی استعدادهای بالقوه آدمی نیز در گرو زندگی اجتماعی اوست. بیشتر افراد می توانند، بدون مشکل جدی با دیگران تعامل داشته و در جمع به فعالیت بپردازند. البته تقریباً هر فردی تا حدی در موقعیت های اجتماعی اضطراب دارد، مثلاً بسیاری از افراد کمرو هستند، اما وقتی فرد از بسیاری از موقعیت های اجتماعی به اندازه ای هراس دارد که از آنها اجتناب می کند، مسئله آسیب روانشناختی مطرح می شود، اشتغال ذهنی با افکاری مثل ترس از سرخ شدن بر اثر خجالت و آشفته یا حقیر به نظر رسیدن که در عملکرد حرفه ای یا تحصیل و در ارتباطات و فعالیت های اجتماعی فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی اختلال ایجاد می کند. اضطراب اجتماعی اختلال شایعی است، به طوریکه بعد از افسردگی و سوءمصرف مواد، میزان بروز آن از سایر اختلالات روانی بیشتر است.( دیتمن[1] ،2005).
اضطراب اجتماعی اساساً ترس از مورد نظاره دیگران واقع شدن است. این ترس ممکن است تا حدودی ذاتی بوده باشد اما وقتی نگاه دیگران، چه به عمد (واقعی)، چه با تصور فرد (خیالی) در موقعیت های خاص ناراحتی فوق العاده ایجاد کند نتیجه آن "اضطراب اجتماعی" است؛ اجتماعی به این معنی است که نگاه دقیق دیگران همیشه به نوعی وجود دارد. مورد مضحکه واقع شدن به صورت پنهان وجود دارد. ورای این ترس نیز (ترس از عملکرد) یعنی ترس از اینکه شخص قادر به ایفای نقش خود نباشد و کنترل خود را در مقابل دیگران از دست بدهد، وجود دارد. ترس از عملکرد غالباً موجب همان چیزی می شود که شخص بیش از همه، از وقوع آن می ترسد، یعنی عملکرد معیوب (دانلد گودین ،2003).
طبق ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM IV - TR) ، اضطراب اجتماعی را، ترس قابل توجه و مداوم از یک یا بیشتر از موقعیت اجتماعی یا عملکردی که در آن فرد در معرض دید افراد ناآشنا قرار دارد یا ممکن است مورد مشاهده دقیق دیگران قرار گیرد، تعریف می کند (انجمن روانپزشکی آمریکا[2]، 2000). بنابراین خصوصیت اصلی، اضطراب اجتماعی، ترس مفرط از تماشا شدن یا مورد مشاهده موشکافانه قرار گرفتن، از سوی افراد ناآشناست. افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، مخصوصاً از خطر بالقوه عملکرد نامناسب، با بروز دادن علایم آشکار هول شدن که منجر به خجالت کشیدن و تحقیر شدن می شود، می ترسند. این اضطراب اجتماعی ممکن است محدود به موقعیت های خاصی مثل اجتماعات عمومی رسمی یا به دامنه وسیعتری از موقعیت ها مثل موقعیت های اجتماعی غیر رسمی گسترش یابد.(فورمارک[3] ،2000).
نلسون و ایزرائیل[4] (2000)، اضطراب را تجربه ای همگانی انسانی می داند که دارای خصوصیت انتظار دردناک از یک حادثه ناخوشایند می باشد. و همچنین عنوان نمودند که وقتی اضطراب پیش می آید شخص متوجه احساسات جسمانی ناخوشایند می شود که خود به افکار منفی ترس می انجامد و احساس اضطراب را افزایش می دهد.
DSM IV-TR یک ویژگی اختصاصی را برای اختلال اضطراب اجتماعی در نظر گرفته است. برپایه این راهنما افرادی که از بسیاری از موقعیت های اجتماعی می ترسند، مبتلا به نوع منتشر اختلال اضطراب اجتماعی دانسته شده اند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000)، هر چند در DSM IV-TR زیر گروهی به نام غیر منتشر اختلال اضطراب اجتماعی مشخص نکرده است، بسیاری از پژوهشگران افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی را که ترسشان شامل موقعیت های زیادی نمی شود، با عنوان اختلال اضطراب اجتماعی غیر منتشر گروه بندی می کنند (تورک، هیمبرگ، هپ[5]،2001).
افراد مبتلا به این اختلال می دانند که ترسشان غیرمنطقی است، با این حال نمی توانند جلوی نگرانی خود را از اینکه دیگران مشغول بررسی دقیق آنها هستند بگیرند. این افراد از موقعیت های چون سخنرانی در حضور دیگران، ترس های متعددی دارند. آنها می ترسند کاری انجام دهند، یا چیزی بگویند، که شرمنده شوند، می ترسند ذهنشان تهی شود. نگرانند که نتوانند به سخنرانی ادامه دهند، مطلب بی معنی یا احمقانه ای بگویند، یا علایم اضطراب مانند لرزیدن نشان دهند. حتی اگر ترس های آنها تائید نشوند و عملکرد آنها به آرامی صورت گیرد، نسبت به توانایی خود در عملکرد مناسب در این گونه موقعیت ها تردید دارند، در نتیجه می ترسند که دیگران در آینده توقع بیشتری از آنها داشته باشند (هالجین[6] ویستبورن[7] ،2006).
[1].Dittmann,M..
[2].American Psychiatric Association
[3]. Furmark,T.
[4].Nelson & Israel
[5].Turk, Heimberg, hope
[6].Halgin
[7] .Whithboume