دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کمال گرایی
2-2-1 تعریف کمال گرایی :
اصطلاح کمال گرایی مدت های مدیدی در پیشینه روانشناسی مورد توجه بوده است و از لحاظ تاریخی ، کمال گرایی به طور گسترده توسط نظریه پردازان روان تحلیلگر مورد بحث قرار گرفته است . کمال گرایی نشاندهنده متغیری شخصیتی همراه با ویژگیهای شناختی،رفتاری و شکلی از آسیب شناسی روانی تعریف شده بوسیله معیارهای شخصی بالامثل خود انتقادی شدید است(منصوری ،عدالت زاده،بخشی پوررودسری،1388) .
هولندر (1987) از اولین کسانی بود که تعریفی برای کمال گرایی ارائه نمود . او کمال گرایی را اینگونه تعریف کرد : فرد خواستار عملکردی با کیفیت بالاتر از آنجه که مستلزم موقعیت است ، از خود یا دیگران می باشد .
مدت گوتاهی پس از این توصیف ، برنز ( 1980)کمال گرایی را به صورت « شبکه ای از شناخت ها »
توصیف نمود که شامل توقعات و انتظارات ، تفسیر رویدادها و ارزشیابی خود و دیگران می باشد .
او معتقد بود کمال گرایان کسانی هستند که ملاک هایشان فراتر از حد معمول یا عقل است . افرادی هستند که به طور وسواسی و با سماجت در جهت اهداف غیر ممکن تلاش می کنند و ارزش خود را تماماً مطابق بهره وری و تحقق اهداف تعریف می کنند .
در تکمیل تعریف برنز ، فراست و همکارانش (1990) کمال گرایی را یک ساختار شخصیتی توصیف کردند که در افرادی که مستعد انتخاب معیارها و اهداف بالای غیر واقعی هستند ، وجود دارد . عزت نفس این افراد مشروط به برآوردن این معیارها است .
کلی اینک (1998) کمال گرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا وترس از اینکه نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند ، تعریف می نماید .( به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی ، 1382).
اخیراً یک تعریف شناختی – رفتاری از کمال گرایی شده است (شافران ، کوپر و فیر برن ، 2002). آنها کمال گرایی بالینی را اینگونه تعریف کرده اند :
«وایستگی مفرط خود ارزیابی به تعقیب معیارهای آمرانه شخصی و خود تحمیل شده ، حداقل در یک حوزه برجسته برخلاف پیامدهای منفی آن » .
با توجه به تعاریف بالا می توان به ویژگیهای مشترک تعاریف کمال گرایی مثل کوشش برای دستیابی به معیارهای بالا و اغلب غیرقابل دسترس ، ترس از اشتباه کردن و به دنبال آن عزت نفس پایین زمانی که به معیارهای شخصی بالا نمی توان دست یافت ، اشاره کرد .
2-2-2 ابعاد کمال گرایی و رویکردهای مختلف درکمال گرایی
برای مشخص کردن دیدگاه نطریه پردازان متعددی که راجع به کمال گرایی و ابعاد آن نظر داده اند ، با در نظر گرفتن سیر تاریخی به این موضوع پرداخته می شود .
فروید میل به کمال را جنبه ای از خودشیفتگی می دانست و قاطعانه آن را در حیطه اختلالات روان آزردگی قرار می داد . آدلر عنوان نمود که تلاش برای کمال گرایی ، جنبه فطری تحول انسان است و فرد کمال گرا می تواند اهداف بالایی را انتخاب کند که نقش ا نگیزه دهنده داشته باشند .
هورنای بر کمال گرایی روان آزرده گرا و تعلل ، که نتیجه ترس کمال گرا ازشکست می باشد ، تایید کرد . وی می گوید تلاشهای کمال گرایانه را به عنوان ناتوانی نوروتیک برای پذیرش نقص های خود واقعی در نظر می گیرد و این نیاز نوروتیک را از نیاز به پیشرفت سالم که اقناع پذیر وغیر وسواسی است ، متمایز می کند (پناهی ،1383) .
هورنای معتقد بود که ما همگی ،بهنجار و روان رنجور ،تصویری از خودمان می سازیم که ممکن است بر مبنای واقعیت باشد یا نباشد.در اشخاص بهنجار خودانگاره بر اساس ارزیابی واقع بینانه از توانایی ها ،استعدادها،ضعف ها،هدف ها و روابط با دیگران قرار دارد..
هورنای یادآور میشود برتری طلب ها برای پنهان کردن نقص های خود به راه حل های خاصی دست می یازند.او این راه حل ها را به سه نوع متفاوت تقسیم کرد:خودشیفتگی ،کمال گرایی ، خودبینی انتقام جویانه که راه حل کمال گرایی پناهگاه افرادی با استانداردهای بالای اخلاقی ، عقلی و معنوی است .
آدلر (1956، به نقل از مولنار و همکاران ، 2006 ) معتقد است که کوشش برای رسیدن به استاندارهای بالا و جویای کمال بودن ، بخشی از ویژگیهای انسانی هستند که به رشد شخصیتی و پیشرفت منجر می شود .به نظر او ، تلاش برای کمال ، تلاش سالمی است ؛ خصوصا زمانی که در برگیرنده یک نگرانی اجتماعی برای دیگران است و توان بالقوه فرد را به حداکثر می رساند و فقط زمانی که شامل نیاز به تسلط بر دیگران باشد ، بار منفی دارد .
بندورا (1977) معتقد است که رفتار آدمی به طور عمده یک رفتار خودتنظیم است . از جمله چیزهایی که انسان از تجربه مستقیم و یا غیر مستقیم جانشینی می آموزد معیارهای عملکرد است و پس از آن که این معیارها آموخته شدند ، پایه ای برای ارزشیابی کردارهای فرد می شوند . معیارهای سخت برای ارزشیابی خود ، در شکل های افراطی به واکنش های افسردگی ، دلسردی درازمدت ، احساس بی ارزشی و بی هدفی می انجامند از دید بندورا کار کردن بر روی هدف هایی که بسیار دور یا دشوار هستند ، می توانند نا امید کننده باشند (همان گونه که کمال گرایان عمل می کنند ) ، بنا براین هدف های دارای درجه دشواری متوسط برانگیزاننده تر و ارضاکننده تر هستند .
هاماچک[1] (1978) دو نوع کمال گرایی بهنجار و روان آزرده را تفکیک نمود و نوع بهنجار را اینگونه توصیف نمود : این بعد شامل انتخاب انتظارات و اهداف واقع گرایانه و معقول است و با نیاز به پیشرفت برانگیخته می شود و هم تبیین کننده محدودیت ها و هم نقاط قوت است و اگر همراه با تلاش باشد ، باعث افزایش حس رضایت و عزت نفس فرد نیز می شود .
این افراد بیشتر روی نقاط قوت خود و اینکه چطور کارها را انجام دهند ، تمرکز می کنند .
آنها از انجام دادن کارها با جد و جهد بسیار لذت می برند ودر صورت اقتضای موقعیت و کاستن از دقت وسواسی خود ، احساس ناراحتی نمی کنند . بعد دوم یا بعد روان آزرده ، با ویژگی انتخاب اهداف غیر واقع گرایانه مشخص میشود که با ترس از شکست راه اندازی می شود .
1.Hamachek ,D.E.
2.Spence ,J.T.
3.Helmreich ,R.L .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مبانی نظری شخصیت
تعاریف شخصیت:
مسئله تعریف شخصیت یک مشکل عمده است و در خلال سالها تعاریف مختلفی از شخصیت ارایه شده است. آلپورت توانست حدود 50 معنا را برای این اصطلاح مطرح کند. تحلیل آلپورت منطبق با تاریخ مفهوم شخصیت بود که با اصطلاح به نقاب آغاز شد این اصطلاح به نقاب که ابتدا در نمایشنامههای یونان قدیم به کار برده میشد ،اشاره داشت و مضامین مختلف آن در زمینههای مختلفی مانند:الهیات، فلسفه، جامعه شناسی، زبان شناسی و روان شناسی راه یافت (شولتز و شولتز، 1381). دامنه ی تعاریف موجود از فرآیند های درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. نظری اجمالی به تعاریف شخصیت نشان می دهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه ی خاص یافت؛ بلکه در حقیقت تعریف شخصیت بستگی به نوع نظریه هر دانشمند دارد. برای مثال وارن[1] شخصیت را مجموع خصوصیات شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک می داند. آلپورت[2] شخصیت را سازمان پویای جنبه های روانی- جسمانی[3] می داند که تعیین کننده فکر و رفتار هستند. شلدن[4] از شخصیت به عنوان سازمان پویای جنبه های شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک یاد می کند. منصور معتقد است که شخصیت تحولی است و هر نوع تعریفی درباره شخصیت به منزله نقطه توقف درباره یک فرایند است و با توجه به فراگیر شدن«روانشناسی ژنتیک[5]»نه تنها از لحاظ روش شناختی بلکه از لحاظ محتوایی، اعتقاد به تعریفی دارد که گمان می کند برای وضع کنونی کاملاً موجه و متناسب است و آن این است که شخصیت فرد را در هر لحظه ای از تحول وی ، به منزله تظاهر یا تجلی ظرفیت سازشی فراگیر او قلمداد کنیم (فتحی آشتیانی، 1388). حتی وقتی موضوع تعریف شخصیت صرفاً از دیدگاه روان شناسی دنبال شود گستره آن بسیار وسیع است.
شخصیت عبارت است از مفاهیم تجربی خاصی که بخشی از نظریه شخصیتی هستند و توسط ناظر به کار برده میشوند. به دلیل فقدان یکپارچگی در نظریه شخصیت، ارائه توصیفی از شخصیت که به طور مناسبی تمام عناصر گوناگون و متضاد موجود در این حوزه پیچیده و دشوار از علم را در بر گیرد مشکل است. بهترین تعریفی که در این جا میتوان ارایه کرد تعریفی است که نظر اکثر روان شناسان را در خصوص تقدم کاربرد بر نظریه نشان میدهد یعنی ؛شخصیت انتزاعی از آن دسته از خصوصیات پایدار شخصی است که برای رفتار بین فردی او اهمیت زیادی دارد. در کاربرد این تعریف ما همچنین متأثر از تأکید آلپورت (1937) هستیم که شخصیت دقیقاً همان چیزی است که فرد واقعاً هست؛ یعنی شخصیت شامل عمیق ترین و نوعی ترین خصوصیات فرد است (سیاسی، 1382).
نظریههای صفات:
فرض اساسی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی گسترده ای است که "صفات" نام دارد و به طرق خاص به محرک پاسخ میدهد؛ به عبارت دیگر انسان را میتوان از نظر احتمال رفتار، احساسات و تفکر آنها به طریقی خاص توصیف کرد. برای مثال احتمال رفتار کردن به صورت خونگرم و دوستانه، یا احساس اضطراب و نگرانی و یا فکر کردن درباره یک طرح هنری (افرادی که شدیداً مایلند این گونه رفتار کنند.) به عنوان افراد عالی دراین صفات توصیف میشوند. برای مثال عالی بودن در صفات برون گرایی یا عصبی بودن در حالی که افراد دارای تمایل ضعیف در رفتار کردن به راههای بالا، به عنوان افراد پایین در این صفات وصف شده اند. اگر چه نظریه پردازان صفات در مورد نحوه ایجاد صفاتی که شخصیت انسان را میسازد از یکدیگر متفاوتند،اما همه آنها در این امر توافق دارند که صفات عنصر اصلی شخصیت انسان را تشکیل میدهد. به علاوه نظریه پردازان صفات توافق دارند که رفتار انسان و شخصیت وی را می توان در یک سلسله مراتب سازماندهی کرد ( پروین و جان، 1381).
رابرت مک کراء و پل کاستا: الگوی پنج عاملی
رابرت مک کراء[6](1949) و پل کاستا[7](1942) که در مرکز پژوهش پیری شناسی مؤسسههای تندرستی در بالتیمور، مریلند کار میکنند، برنامه ای را در پیش گرفته اند که پنج عامل شخصیت معروف به «پنج عامل عمده» یا « پنج بزرگ»[8] را شناسایی کرد:
1-روان رنجور خویی[9] 2- برونگرایی[10] 3- تجربه گرایی[11] 4- همسازی[12] 5- وظیفه شناسی[13] این پنج عامل با انواع شیوه ای سنجش تأیید شدند. از جمله خود سنجیها، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران بود. سپس پژوهشگران یک آزمون شخصیت به نام «پرسشنامه شخصیت NEO[14]» را ساختند. (سه واژه بدست آمده از حروف اول سه عامل اول هستند.) یافتههای هماهنگ این عوامل از شیوههای سنجش مختلف پیشنهاد میکند که آنها جنبههای برجسته شخصیت هستند.این عوامل شرح داده شده اند.
[1] : Warren
[2] : Allport
[3] :Psycho- Physic
[4] :Sheldon
[5] :Genetic Psychology
[6] : Robert McCrae
[7] : Paul Costa
[8] : Big Five
[9] : Neuroticism
[10] : Exraversion
[11] : Openness
[12] : Agreealeness
[13] : Concintionseness
[14] : NEO Personality Inventory
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سیستم های مغزی / رفتاری
2-3-1 تعریف سیستم های مغزی / رفتاری
گری و مک ناتان (2000) در چهارچوب مطالعات آزمایشگاهی یادگیری حیوانات و آثار داروهای روان گردان ، به سیستم های زیست شناختی متفاوت که مبتنی بر تکامل مجزای مکانیسم های پاداش و تنبیه در مغز مهره داران است ، اشاره می کنند ..به اعتقاد گری در مغز پستانداران ، کنترل رفتار از طریق سه سیستم مغزی / رفتاری متفاوت و در عین حال مرتبط با یکدیگر صورت می گیرد .رفتاری متفاوت و در عین حال مرتبط با یک دیگر صورت می گیرد .
این سیستم ها به مجموعه های جداگانه ای از رویداد های تقویت کننده با انواع خاصی از رفتار پاسخ می دهد ، و به وسیله ی مجموعه ی جداگانه ای از ساختار های مغزی به هم مرتبط که اطلاعات خاصی را پردازش می کند ، عمل می کنند ، عبارتند از : سیستم بازداری رفتاری ( BIS ) ، سیستم جنگ / گریز / بهت FFFS)) و سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) .هر یک از این سیستم ها در سه سطر توصیف می شوند : سطح رفتاری ( تحلیل درون داده ها و برون داده های سیستم ) ، سطح عصب شناختی ( کنش وری و ساختار عصبی سیستم ) و سطح شناختی ( کنش وری پردازش اطلاعات سیستم ) ، می توان بعد چهارمی نیز به این سطوح اضافه کرد و آن سطح تجربه ای ( همراه با فعالیت سیستم ) است ; اما پژوهش های تجربی ابزار معتبری برای ارزیابی بعد چهارم نداشته اند ( گری ، 1993 ; به نقل از تجریشی ، 1384 ) .
2-3-1-1 سیستم بازداری رفتاری (BIS)
سیستم بازداری رفتاری زیربنای بعد هیجانی اضطراب است (گری ، 1987؛به نقل از گری و مک ناتان ، 2000) . این سیستم توسط محرکهای شرطی که با تنبیه همخوانی دارند ، محرک های شرطی که با حذف یا پایان یافتن پاداش همخوانی دارند ، محرک های جدید و مآور هستند محرک هایی که به صورت ذاتی برای یک نوع ترس آور هستند ، برانگیخته می شوند
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
انگیزه کاری
مفهوم انگیزه
انگیزه یا Motive اصطلاحاً به نیرویی اطلاق میشود که از درون یک فرد را به سمت یک هدف سوق میدهد. “Motivation” یا « انگیزش» به فرآیند یا جریانی اطلاق میشود که از طریق آن ما قادر به ایجاد انگیزه در دیگران میشویم. برای انگیزه تعاریف متعددی وجود دارد. تعریفی آکادمیکی که در مورد انگیزه وجود دارد این است که انگیزه یک نوع نیرو است. این نیرو یک نوع نیروی ذهنی است و این باعث می شود افراد به گونه خاصی رفتار کنند. یعنی باعث می شود رفتار فرد A با رفتار فرد B متفاوت باشد. پس باید این را ابتدا در نظر بگیریم که انگیزه یک موضوع ذهنی است. یعنی چیزی عینی نیست که شما بتوانید به راحتی به دست بیاورید یا قابل کپی برداری باشد. انگیزه ذهنی است و در هر فرد نسبت به دیگری متفاوت است. پس ادعاهایی مبنی بر این که ما می توانیم به شما انگیزه بدهیم یا انگیزه خودمان را به شما تلقین کنیم اشتباه است! افرادی که به شما انگیزه می دهند، در واقع توانسته اند انگیزه شما را زیادتر کنند، نه این که در شما ایجاد انگیزه کنند. ایجاد انگیزه یک چیز کاملا فردی، کاملا ذهنی و ذاتی است و اکتسابی نیست. پس انگیزه بهصورت بالقوه در وجود آدمها هست و دیگران آن را برانگیخته میکنند (لاتم[1]، 2007). نیروی انسانی ممترین رکن یک سازمان است و موفقیت یا عدم موفقیت سازمان، ارتباط تنگاتنگی با عملکرد کارکنان آن دارد. در سالهای اخیر سازمان ها سعی کرده اند از طریق ایجاد انگیزش[2] در نیروی انسانی آنها را به مشارکت مفید و سازنده در طرح هایی که به وسیله سازمان رو به گسترش است وادارند(عسگریان، 1378). انگیزه معمولا بر اساس یک نیاز که ارضا نشده، ایجاد می شود. به عبارت دیگر، افراد معمولا در برهه های مختلفی از زندگی شان دچار نیازهای متفاوتی می شوند که این نیاز ها در ابتدا ارضا نشده هستند. این نیاز ارضا نشده معمولا در افراد ایجاد تنش یا به سخن بهتر یک نوع دغدغه ذهنی ایجاد می کند. فرد برای این که بتواند از این دغدغه ذهنی رهایی پیدا کرده و یا تنش آن را کم تر کند، در خود ایجاد انگیزه می کند. انگیزه یک نیروی محرک در فرد ایجاد می کند و این نیروی محرک باعث می شود که فرد به رفتاری دست زده و کاری را انجام دهد.پس همان طور که می دانید عامل به وجود آمدن انگیزه یک نیاز است، نیازی که ارضا نشده و افراد مختلف نیز طبیعتا نیازهای متفاوت، سطوح مختلف نیازها و درجات مختلفی از ارضا نشدگیِ نیازهایشان دارند. بعد از اینکه این نیاز ارضا نشده در افراد ایجاد می شود، یک تنش ایجاد می کند و این تنش است که افراد را به سمت آن رفتار سوق می دهد.لذا لازم است آن تنش و نیاز ارضا نشده شناسایی شده و بر مبنای فرایند انگیزه در افراد ایجاد انگیزه گردد. ارضاء نیاز های روانی اجتماعی همچون اعتبار، احساس تعلق، مسئولیت و مشارکت، ارضاء نیاز های شناختی مانند چالش ها، خلاقیت، وظایف متنوع، ... و در نهایت عامل مادی هم در گروه عوامل انگیزشی یا نیروی پیش برنده در حرفه و شغل قلمداد می شوند ( هاگمن[3] ، 1992).
2-11-2- مفهوم انگیزه کاری
انگیزه کاری یکی از مهم ترین و اساسی ترین ویژگی های کیفی کارکنان است که می تواند موجب افزایش عملکرد آنان در انجام وظائف شان گردد. ضمن آنکه خود در افزایش بهره وری سازمان نقش اساسی دارد. وجود انگیزه کاری خود می تواند عاملی جهت افزایش رضایتمندی شغلی کارکنان نیز باشد. اما نکته اساسی در بحث انگیزه کاری مقوله ای موسوم به انگیزش است که فصل وسیع و گسترده ای را در بحث رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی به خود اختصاص داده است. انگیزش کارکنان با مقوله ها و مفاهیم دیگری چون احساسات ، اعتقادات ، باورها و نیازهای کارکنان در ارتباط می باشد. اما آنچه که در تمام نظریات و تئوری های انگیزش مورد اتفاق نظر همگان است همانا نقش مدیر و رهبر در ارتقاء انگیزه کاری کارکنان است و در این باب مفاهیمی چون باور مدیر، پیش فرض های مدیر، نگرش مدیریت، شیوه مدیریت مدیر و نوع نگاه مدیریت به انسان و جایگاه وی در درون سازمان می تواند در ارتقاء سطح انگیزه های کاری کارکنان نقش اساسی داشته باشد(لاتم، 2007). یکی از وظائف عمده مدیران ایجاد انگیزه برای کارکنان جهت انجام بهتر وظائف شان در درون سازمان می باشد. برای افزایش انگیزه کاری کارکنان مدیران این سازمان می بایست بر روی ماهیت انسانی کارکنان کار نمایند و با درک بهتری از این ماهیت انسانی میزان انگیزه کاری را ارتقاء دهند. تلاش مدیران در خصوص ماهیت انسانی کارکنان و ارتقاء این ماهیت کاری به دلیل آن است که ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی بین انگیزش کارکنان و عملکرد آنان وجود دارد (لاتم، 2007). سئوالی که در خصوص این ماهیت انسانی و غریزه کاری در خصوص کارکنان مطرح است آن است که آیا کارکنان ذاتا با انگیزه و پرتلاش به دنیا می آیند و یا اینکه می توان این انگیزه و تلاش را در آنان به وجود آورد ؟ پاسخ این سئوال هم آری و هم خیر است. آری از آن جهت که پاره ای از کارکنان به صورت ذاتی پرتلاش و با انرژی اند و نه از آن جهت که پاره ای دیگر این ویژگی ارثی و ژنتیک را ندارد و ذاتا افرادی ساکن و کم تلاش و بی انگیزه اند که باید از طریق آموزش به آنان جهت و مسیر ارتقاء انگیزه را نشان داد(لاتم، 2007).
انگیزه کاری عبارتست از فرایندی برای افزایش انرژی کارکنان به منظور نیل به هدفهای کاری از مسیر درست و واقعی.
Latham.1
[2] . Motivation
[3] . Hagemann
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
یشینه تحقیق و مبانی نظری بیماری عروق کرونر قلبی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بیماری عروق کرونر
همه گیر شناسی بیماری قلبی_ عروقی
بر اساس اطلاعاتی که از پژوهش های همه گیر شناسی بر می آید(دنولت ،1997،سارافینو،1384) ،بیماریهای قلبی – عروقی در ایالات متحده ، در راس علل مرگ قرار دارد.و در اکثر ممالک صنعتی نیز چنین است و در کنار سرطان و سکته مغزی از علل اصلی مرگ در جهان است .این بیماریها از عوامل مربوط به رفتارها ،عادات و شیوه های زندگی افراد تاثیر می پذیرند .کاپلان و همکاران (1382)تعداد بیماران مبتلا به بیماری قلبی در آمریکا را 17 میلیون نفر دکر نموده اند،که 11 میلیون نفر آنها به بیماری عروق کرونر قلب مبتلا هستند . براساس نظر انجمن قلب آمریکا هر سال در حدود 5/1 میلیون نفر آمریکایی دچار سکته قلبی می شوند و بیش از 3/1 درصد آنان معمولا پیش از رسیدن به بیمارستان جان می بازند .حدودا نیمی از قربانیان سکته قلبی ، زمانی بیش از دو ساعت طول می کشد تا به بیمارستان برسند ، و گاه این زمان تا چندین ساعت هم می رسد (یارزبسکی و همکاران ،1994، به نقل از خوسفی و همکاران ،1386).
سارافینو (2001)براساس پژوهش های همه گیر شناسی ، بیماری عروق کرونر را بیماری جوامع پیشرفته دانسته چرا که در این جوامع از یک طرف افراد سالمند بیشتر وجود دارند و از طرف دیگر عوامل مخاطره مانند فربهی ، کم تحرکی و تنیدگی بیشتری در آنها مشاهده می شوند .
همگام با آمارهای کشور های صنعتی ، در کشورهای شرق مدیترانه و خاورمیانه – مانند ایران – بیماریهای قلبی یک مشکل عمده بهداشتی و اجتماعی به شمار می رود که ابعاد آن به سرعت در حال افزایش است . در بررسی هایی که بصورت پراکنده انجام شده ، نسبت مرگ ناشی از بیماری های قلبی در ایران ،25 تا 45 درصد گزارش شده است .طبق آمار گزارش شده از منطقه 13 تهران در سال 1380 ، 8/8 درصد مردان و 7/12 زنان این منطقه به بیماری قلبی مبتلا بودند . اداره آمار و خدمات ماشینی معاونت پژوهشی وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در سال 1374 میزان شیوع بیماری های ایسمیک قلب را در کل کشور 28/69 درصد گزارش نموده است .از کل مرگ و میر های کشور در سال 1375، 745550 مورد مربوط به بیماری کرونری قلب بوده که این رقم 89/35 درصد کل مرگ و میرها را شامل می شود(سعیدی ، 1383،خوسفی و همکاران ، 1386).
2-1-2 عوامل خطر بیماری کرونری قلب
عواملی که باعث بروز و یا تشدید بیماری کرونر قلب می شوند ، دو دسته اند ، که در ذیل به آنها پرداخته می شود . البته منطقی است که عوامل روانشناختی به گونه ای عمیق تر مورد بررسی قرار گرفته است .
2-1-2-1 عوامل خطر فیزیولوژیکی:
عوامل خطر کرونری ، عبارت است از یک ویژگی محیطی یا جمعیتی که احتمال ظهور یا بروز بیماری قلبی – عروقی را در فرد افزایش می دهد . مطالعات بسیاری در طی 50 سال اخیر برای شناسایی این عوامل انجام شده است و این مطالعات به شناسایی مجموعه ای از عوامل فیزیکی خطر برای بیماری کرونر قلب منجر شده اند که عبارتند از :
الف . عوامل غیر قابل تعدیل[1] : برخی از عوامل خطر بیماری کرونری قلب غیر قابل کنترل هستند و شامل سن ، جنس ، نژاد و تاریخچه خانوادگی است . میزان شیوع بیماری قلبی با افزایش سن ، به ویژه پس از 45 سالگی بیشتر می شود.در سالهای پیش از سنین کهنسالی ، تعدادبسیار بیشتری از مردان نسبت به زنان به بیماری قلبی مبتلا می شوند و بر اثر آن می میرند . اگرچه زنان کمتر به این بیماری مبتلا می شوند ، در صورت ابتلا ، احتمال مرگ آنان بیشتر است (بیاضی ، 1376 ، سارا فینو ، 1384).
در سرتاسر طول زندگی و به خصوص دوره جوانی ، مردان بیشتر از زنان در معرض ابتلا به CHD قرار دارند ، و یکی از دلایل عمده این موضوع ، وجود اثرات حمایتی و محافظت کننده هورمون های زنانه می باشد(کاچل[2] و همکاران ، 1989، به نقل از بیاضی ، 1376).
ب .عوامل خطر قابل تعدیل[3] : حتی اگر افرادی به خاطر داشتن عوامل غیر قابل کنترل ، جزء گروه های پر خطر بیماری قلبی باشند ،می توانند با تعدیل کردن عادت ها و شیوه های زندگی خود میزان خطر را به حداقل کاهش دهند .بخشی از نقش سن ، جنس و عوامل فرهنگی در تفاوت های موجود در خطربیماریهای قلبی ، مربوط به تفاوت های شیوه زندگی و عوامل زیستی است (AHA[4]،1994،به نقل از سارافینو ،1384).
برای مثال ، سیگار کشیدن یک رفتار قابل پیشگیری است . میزان مرگ و میر به خاطر حملات قلبی در بین افراد سیگاری بیشتر از افراد غیر سیگاری است .برای کسانی که عادت سیگاری کشیدن را ترک می کنند ، میزان مرگ و میر تا حد افراد غیر سیگاری است . برای کسانی که عادت سیگار کشیدن را ترک می کنند ، میزان مرگ ومیر تا حد افرادی که هرگز سیگار نکشیده اند کاهش می یابد (همان).
فشارخون بالا، یک عامل خطر عمده برای بیماری قلبی محسوب می شود . عوامل ژنتیکی مرتبط با فشارخون عبارتند از :سن ، نژاد ، تاریخچه خانوادگی ،رژیم غذایی پرنمک وچاقی . علاوه بر این تعدادی عوامل اجتماعی ، محیطی و فرهنگی نیز وجود دارند که با زمینه ژنتیک درافراد مستعد فشارخون بالا تعامل دارند .فشارخون یک شاخص حساس نسبت به استرس روانشناختی است . درجوامعی که دارای تغیرات فرهنگی سریعتری هستند افرادی دارای مشاغل با استرس زیاد ،بیشتر مستعد فشارخون بالا هستند (بیاضی، 1376).
.1 nonmodifiable Factors
2. Catchel , R.J
3. modifiable Factors
4. American Health Association