دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
گذری بر مشق های پنهان در کاخ عالی قاپوی اصفهان
پیش گفتار
نگار گری، ترجمه واژه ای و معرف هنری است که سالها با اصطلاح مینیاتور شناخته می شد و خود مینیاتور نوعی تزئینات ریز بر روی کتب و استخوان و عاج بود که در اروپا انجام می شد و از آنجا که اندازه نقاشی های این سبک، ریز و ظریف بود به مینیاتور شهرت یافت. بر پژوهندگان هنر پوشیده نیست که هنوز در باب این هنر و شناخت و دریافت اصالت آن اثری به تمامی در دست نیست و اکثریت این پژوهشها توسط اروپاییان و قطعا با منطق صوری و بصری خاص خودشان انجام شده که همین امر به لحاظ عدم حضور دید و اندیشه شرقی، آنچنان که آموزه های گذشته آنها به ایشان آموخته باشد، تاثیری قابل توجه در عدم پدیداری برخی وجوه پنهان و اصیل این هنر بر جای نهاده است که جای بسی تأمل دارد.
« اگر چه تا کنون برخی از پژوهشگران ایرانی در روشن کردن نکات مبهمی از تاریخ نقاشی ایران توفیق یافته اند، اما روی هم رفته ایرانیان سهم چندانی در تحقیقات مربوط به این هنر، ادا نکرده اند.»
اما فارغ از تمام شرح و بسط های محتوایی و تاریخ نگاری، آنچه در اینجا قابل ذکر است نادیده انگاشته شدن رشد این هنر در ذهن هنرمندان و برخی از آثار خلق شده است که از زیر شاخه های هنر تصویر گری و نقاشی به طور عام می باشد که به اعتقاد من این بُعد از هنر را، از برخی همت ها دور خواهد ساخت.
صفاتی همچون خشکی دید هنرمندان نگارگر، تحجر و تعصب در اعمال تکنیکها و اصول کار، عدم توانایی هنرمندان نگارگر( شرقی و ایرانی) در پرداخت عینی تر(رئال) در تصاویر« عدم وجود پرسپکتیو و مانند آن» و تعدادی دیگر از بحثها پیرامون این هنر گرانمایه و به اعتقاد من هنوز ناشناخته که این مقاله به حد بضاعت تنها به بخشی از خصوصیات خواهد پرداخت.
آنچه در این گفتار به آن اشاره خواهد شد رهیافتی است جهت شناخت و معرفی بخشی از روند رشد تکنیکی و دیدگاه مقوله هنر تصویر گری در دوره صفوی و آن دسته از تصاویری که تا کنون از دید اکثر منتقدان، محققان و هنر شناسان و مخاطبان مستور مانده است، حال برای نخستین بار تحت عنوان« مشق های پنهان» معرفی، و به آن پرداخته می شود.
معرفی و تحلیل مشق های پنهان، به دلیل جدید بودن موضوع و ناشناخته بودن آن، زمان بسیاری را می طلبد تا توسط پژوهشگران متخصص از دیدگاههای مختلفی مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله تحقیقی در حد گامی هر چند کوتاه از لحاظ زیبا شناسی، بعد تاریخی، فن شناسی و اصول حفاظت، این آثار را مورد بررسی قرار می دهد.
معرفی مشق های پنهان در کاخ عالی قاپوی اصفهان
بطور کلی آنچه به عنوان مشق های پنهان معرفی می گردد، موضوعی تحقیقی و پژوهشی است که آنچه می توان در توضیح آن قرار گیرد که این قسمت از 4 بخش تشکیل می شود.
الف: تکیه گاه، که بصورت دیوار، جرز، طاقچه و بیشتر با مصالحی مانند آجر، گچ و کاه گل ساخته می شود.
ب: لایه آستر؛ که جهت پر کردن خلل و فرج تکیه گاه و همچنین مسطح و یکنواخت نمودن آن ایجاد شده و معمولا این لایه از گچ زنده و یا کاهگل و یا هر دوی آنها به وجود می آید.
ج: لایه بستر؛ برای آماده تر شدن سطح کار، یک لایه گچ نرم به صورت کشته بر روی لایه آستر می آید. این لایه نازک، سطح کار را کاملا مسطح و صیقلی می نماید.
د: لایه بوم کننده؛ برای حرکت راحت قلم مو بر روی سطح دیوار و همچنین جذب کمتر زنگ توسط گچ، یک لایه نازک از کتیرا یا سر شیم و موادی از این قبیل به همراه گل سفید گل سرخ یا به تنهایی بر سطح کار و بر روی لایه بستر پوشش داده می شود.
در شکل مقابل این لایه ها را می توان مشاهده نمود.
پس از اینکه لایه بوم کننده بر سطح لایه بستر آمد و سطحی مناسب جهت نقاشی پدید آورد، در بعضی از قسمتهای آماده شده برای نقاشی نما به دلایلی( که در این مقاله ذکر شده است) استاد کار نقاش یا شاگرد، طراحی هایی با قلم مو انجام داده اند و سپس نقاشی اصلی بر روی آن اجرا شده است که هیچگونه ارتباطی با هم ندارند. زمان اجرای این مشق ها، این شناخت بوده که این طرحها زیر لایه رنگ پنهان می ماند پس به همین خاطر این مشق ها هم از لحاظ موضوع و هم از نظر حرکت قلم مو کاملا آزادانه اجرا شده است.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
خلیج فارس در گذرگاه تاریخ
یازدهم اردیبهشت ماه مصادف با «روز ملى خلیج فارس» است تا این روز مناسبى باشد براى تمرکز اذهان ایرانیان که نه تنها در سرزمین مادرى بلکه در همه واحدهاى جغرافیایى محل زیست خود در گستره اى به وسعت سراسر گیتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار میهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى که به یمن و تبرک تأثیر ژرف باورهاى عمیق الهى و دینى ارزشى مضاعف یافته است و در این روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ایران به نام «فارس» شگون یافته و متجلى مى شود.این گستره نیلگون که زمانى به تمامى در درون قلمرو ایرانیان قرار داشت و از دیرینه روزگاران دریاى فارس خوانده شده است تنها یک واژه ساده نیست بلکه یک «مفهوم» نهادینه شده است که عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاریخ مکتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانیم که «مفاهیم» در یک شبانه روز شکل مى گیرند و خلق الساعه نیستند بلکه از روندى طولانى توأم با رنج و امید، واقعیت و رؤیا و اندیشه و عمل حاصل مى آیند و نهادینه مى شوند. خلیج فارس و نام ابدى آن نیز یادآور حضور و نقش برجسته و ویژه اجداد آزادکام ایرانیان است که نام این پهنه آبى را به خاطر جایگاه استوار و تحسین برانگیز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآمیز کهن در تاریخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملکه اذهان کردند و خلیج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد که برخى مورخان اسلامى نام خلیج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند.
نام خلیج فارس
در عصر حاضر که اغراض سیاسى جعل تاریخ را نیز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترویج مى کند، هر پژوهشگر راستین و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاریخ معاصر و زمان حاضر آنگاه که نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ایران مى رسد تلألو نام خلیج فارس را شاهد باشد که به مثابه افشاگر ماهیت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى کند و ماهیت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد که در خدمت، سیاست پیشگانى قرار مى گیرد که وحدت میان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسک به هر وسیله اى حتى اگر از درونمایه لازم نیز تهى باشد به منظور صیانت از تخت و کیان خود امت اسلامى را به واگرایى تحریک و تحریض مى کنند تا آنجا که عدم تجانس و هنجارستیزى حامیان فرامنطقه اى بر اشتراکات فرهنگى، دینى و مذهبى همسایگان هم کیش تفوق یابد.
در سده نوینى که عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند، «غربال کردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترین ابزارها براى القاى اندیشه طراحان «نظم نوین جهانى» محسوب مى گردد به ویژه با لحاظ این مهم که گسترده ترین و تأثیرگذارترین شبکه هاى رسانه اى، دیدارى، شنیدارى و نوشتارى در تملک و اختیار دنیاى غرب و صهیونیست هاى مولود آنان قرار دارد که بى محابا فرهنگ ستیزى مغایر با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آینه که مقتضى بدانند براى تأمین آنچه که مطلوب نظرشان است و تضمین حیات شبکه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سیاسى حکم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاریخ را قبیح نمى دانند و باز هم داستان «خلیج عربى» و «جزایر عربى اشغال شده» در نفیر کهنه و منسوخ پیشین دمیده مى شود. در دو قرن اخیر به تاریخ خلیج فارس مى توان به عنوان برآیندى از رابطه سه دایره هم مرکز شامل مردم و دولت ها نگاه کرد. این دایره ها در نخستین حلقه خود شامل مردمى بود که کرانه هاى خلیج فارس محل زیست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى که شامل ایران، عربستان و عراق بودند در حلقه میانى جاى مى گرفتند. این قدرت ها که کرانه هاى خلیج فارس را اختیار داشتند هر یک داعیه سیادت بر خلیج فارس را در داشتند و چنین هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بیرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود که منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خلیج فارس شده بود و به شکلى منظم یا متناوب در این پهنه آبى حضور خود را به رخ مى کشیدند. حلقه اخیر را که مى توان قدرت هاى بین المللى در مقاطع مختلفى از تاریخ دو قرن پیش نامید که در این میان به ویژه حضور امپراتورى عثمانى، بریتانیا، روسیه و سرانجام آمریکا از بقیه پررنگ تر و تأثیرگذارتر بود.
دسته بندی | جغرافیا |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
تحقیق در مورد روستای برسیان
توانمندیهای طبیعی و انسانی روستای برسیان
توانمندیهای هر منطقه تحت کنترل عوامل مختلفی است، توانمندیهای طبیعی را نوع آب وهوا و خاک کنترل می کند و توانمندیهای انسانی را کثرت و میزان سواد و تخصص جمعیت آن منطقه تحت کنترل دارد.
قرارگرفتن روستای برسیان در منطقه حاشیه کویر و تأثیر آب وهوای کویری بر آن و عدم وجود رودخانه ای دائمی( بجز سهمیه کمی از رودخانه زاینده رود) در این مناطق از توانائیهای طبیعی آن کاسته است. ولی با این حال استعداد و توانائی های روستای برسیان را درزمینه کشاورزی و تنها در شاخه زراعت می توان مورد بررسی قرار داد. زیرا بنابر دلایلی چون عدم وجود امکانات فنی و تخصصی و عدم سرمایه گذاری در شاخه های دیگر. کشاورزی در این منطقه تنها در زمینه زراعت و آن هم بصورت سنتی انجام می گیرد.
میزان اراضی قابل کشت در این روستا حدود 1500 هکتار می باشد که تنها سالانه 50 هکتار آن زیر کشت مجدد می رود. و آن هم در صورت وجود آب کافی شیوه کشت اراضی این روستا به علت کمبود نزولات آسمانی قاعدتاً بصورت آبی می باشد. و همه این موارد حکایت از ضعف توانمندیهای این روستا در تنها زمینه مهم فعالیت اقتصادی مردم این روستا یعنی زراعت دارد.
محصولات کشاورزی روستا شامل گندم، جو، ذرت، و به میزان کمی سیفی جات می باشد. باتوجه به نیاز مردم کشور به این محصولات و نیز وجود زمینهای قابل کشت دراین روستا واضح است که می توان با جذب سرمایه های داخلی و ایجاد امکانات تخصصی و تخصیص بودجه های دولتی به میزان کشت این محصولات افزوده و بر توانائیهای کشاورزی این روستا رونق دوچندان داد.
البته در سالهای اخیر طرح های توسعه کشاورزی از جمله اصلاح اساسی شبکه آبرسانی( کانال کشی) فعالیتهای اساسی ترویجی و آموزشی و طرح مشارکت مردمی در این فعالیتها صورت گرفته است.
روستای برسیان از نظر دامداری بر دو نوع تقسیم می شود:
الف) دامداری سنتی: که هر خانه روستایی چند رأس اعم از گوسفند، بز، گاو، گوساله و نیز تعدادی که جنبه اقتصادی مهمی ندارند و تنها جهت رفع مایحتاج ساده و اولیه هر خانوار در روستا از آنها استفاده می شود.
ب) دامداری متمرکز یا صنعتی: که در اطراف روستای برسیان وجود دارد و تعداد آن حدود 10 واحد می باشد. و شامل 2 واحد مرغداری، 2 واحد گاوداری و 6 واحد آن مربوط به پرورش گوسفند است. باید متذکر شد که این دامداریها مربوط به اهالی روستا نبوده و توسط افراد دیگر اداره می شوند. این روستا در سال 1365 دارای 4200 رأس گوسفند و بز و حدود 300 رأس گاو و گوساله بوده که درسال 1375 این تعداد به ترتیب به 4600 و 320 رأس افزایش یافته است. با احتساب موارد فوق در سال 1380 این روستا به دو صورت دارای دام می باشد. اول بصورت انفرادی و سنتی و دوم بصورت صنعتی که مربوط به افراد غیرروستایی است.
سطح کل باغات روستا 140 مترمربع است که بصورت باغچه ای و اطراف جاده اصلی واقع شده است .
توانمندیهای انسانی روستا:
روستای برسیان شامل 485 خانوار می باشد که غالباً به فعالیت در زمینه کشاورزی مشغولیند و در سایر موارد 5 خانوار از کارهای دولتی 100 خانوار از کارگری و حدود 30 خانوار از کار آزاد و خرید و فروش ارتزاق می کنند. جمعیت روستا طبق آخرین سرشماری 1557 نفر می باشد و حدود 25% اهالی هم اکنون بیکار و در جستجوی شغل می باشند.
زنان و دختران غالباً خانه دارند و بخشی از آنها در زمینه هنرهای دستی از جمله قالیبافی فعالیت می کنند.
همانطور که در مقدمه این بخش ذکر شد توامندیهای انسانی هر منطقه متأثر از جمعیت و میزان تخصص وسواد آنان می باشد.
از لحاظ کثرت نیروی جوان روستای برسیان در موقعیت خوبی قرار دارد. ولی بنابر دلایلی چون عدم بروز امکانات آموزشی و تخصصی کافی این نیروی بالقوه به نیروهای فعال و بالفعل و مؤثر در اقتصاد و رونق روستا تبدیل نشده است. جمعیت بی سواد روستا خیلی کم است ولی افراد باسواد نیز تنها در حد دیپلم به تحصیل پرداخته اند.
نسبت جنسی در روستا در سال 1375 از مجموع 795 نفر مرد و 752 نفرزن حدود 9/100 بوده و در سال 1380 از مجموع 787 نفر مرد و 770 نفر زن در حدود 2/102 بوده است.
در مورد سایر توانمندیها در روستای برسیان می توان به موارد زیر اشاره نمود:
صنایع: در روستای برسیان دو نوع صنعت موجود است:
الف: ساختمان سازی و کارگری ساختمان: که در این روستا تعداد حدود 35 نفر را بخود مشغول داشته است و در ساخت وساز ساختمانهای نوساز روستا و نیز روستاهای اطراف مشغول به فعالیت می باشند.
ب: صنعت قالیبافی: که اکثریت زنان روستایی( اعم از خانه دار، محصل، پیر و جوان) را به خود مشغول نموده و تعداد انها در حدود 344 نفر می باشد و برروی 317 دار قالی فعالیت دارند. دارهای قالی اکثراً بصورت منفک و جداگانه در خانه های روستایی موجود است و روستا به صورت متمرکز دارای کارگاه مشخصی نمی باشد اما آنچه مورد توجه است تأثیر بسزایی است که این صنعت در وضعیت اقتصادی هر خانوار بازی می کند زیرا تمامی خانه ها و اهالی خانه ترجیح می دهند در کنار امور کشاورزی و یا خدماتی به امر قالیبافی نیز بپردازند و از آن بعنوان یک منبع اقتصادی بهره مند گردند.
عمده قالیهای بافته شده در این روستا در ابعاد هشت تایی و 12 متری با کچک ترنج و نقشه نائینی است که درآمد بسزایی را عاید هر خانوار می کند اکثریت قالیهای را افراد غیرحرفه ای و قالیهای 12 متری را قالیبافان مجرب می بافند.
دسته بندی | جغرافیا |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
تحقیق در مورد روستای دوز عنبه
موقعیت جغرافیایی
روستای دوز عنبه روی سراشیبی تپه ای که شیب آن از شمال به جنوب است واقع شده . در قسمت شمال این روستا روستایی به نام اسکول دره قرار دارد و در قسمت جنوب روستایی به نام آجین دوجین قرار دارد و در قسمت شرق روستایی به نام ولیان و در قسمت غرب تپه ای به نام قراول (نگهبان) قرار دارد ، دارای آب و هوای کوهستانی و سرد است و در گذشته تنها وسیله حمل و نقل قاطر و الاغ بود . و روستاییان در گذشته محصولات خود را به دیگر نقاط می بردند و لوازم مورد نیاز خود را از دیگر روستاها تهیه می کردند .
در بهار به کشت و کار و کشاورزی مشغول بودند و با فرا رسیدن زمستان به پذیرایی از گاوها و گوسفندان می پرداختند و در فصل پاییر اهالی ده برای غذای زمستانه حیوانات خود انبار می کردند و در زمستان از آنها استفاده می کردند .
شغل مردم کشاورزی ، دامداری و در کنار نگه داری گاو و گوسفند مرغ نیز پرورش می دادند و در گذشته که گاز وجود نداشت زنها مجبور بودند برای گرم کردن خانه و درست کردن غذا از آتش استفاده کنند به این اجاق ها که روی آنها غذا درست می کردند اصطلاحاً «کله» می گفتند «به فنحه کاو کسره ی» و ساعتها مجبور بودند که در سرما و یا گرما در کنار آتش غذا درست کنند ، برق هم نبود و از چراغ استفاده می کردند لوله کشی آب در خانه ها موجود نبود و برای تهیه آب باید به چشمه ها و آب انبارها می رفتند که بعداً به شرح آن می پردازیم .
بعد از تقیه امام جعفر صادق نوادگان و فرزندان آنها به خاطر فشار دشمنان هر کدام به طرفی مهاجرت کردند که از جمله آنان یحیی فرزند امام موسی کاظم به همراه مادر و خواهرش بودند که اینها به خاطر فشار دشمنان به سمت روستای دوزعنبر کشیده شدند . در آن زمان روستای دوزعنبه خالی از سکنه بود ولی روستای مجاور به نام ولیان که در آن اربابزادگان و زمین داران زندگی می کردند .
بین دو روستای دوزعنبه و ولیان کوهی قرار داشت که اربازادگان ولیان به خاطر تسلط داشتن بر نواحی فرد یا افرادی را به عنوان نگهبان به آنجا فرستاده بودند و نام آن کوه را به خاطر همان نگهبانان «قراول» می گویند .
در مسیر آمدن این بزرگواران را که در آنجا مادر حضرت یحیی فرزند خود را سقط می کند و در همانجا برسر و صورت خود می زند و می گوید «حکم والی» یعنی بچه ام که مانند گل است از بین رفت این راه برا روستاییان دارای ارزش خاصی است .
از طرف دیگر گوهرتاج در مشهد به خاطر ارادت به امامان در هر روستا یاهر مکانی که می دید امازاده ای گمنام هستند برای آنها مقبره ای می ساخت تا یاد و خاطره آنان از بین نرود و برای امازاده روستای دوزعنبه نیز مقبره ساختند . روستای ولیان سیدنی را به همراه همسرش برای خدمت این امامزاده (مثلاً روشن کردن چراغ و تمیز نگهداشتن امامزاده متعهد کرده بود) و این سید به آباد نمودن این امامزاده مشغول بود . پنج پسر این سید برجای مانده به نامهای میرقاسم ، میرهاشم ، میرعمو ، میراکبر ، میر مظفر .
خان ها و اربا های ولیان برای جبران زحمات این سید زمینی واقع در روستای شنده به نام مزرعه دادن د این زمین نسل اندر نسل متعلق به سید ها و فرزندان و نوادگان آنها می باشد .
از طرفی دیگر افرادی به نام قنبر و ملی به این روستا آمدند و ازدواج کردند اینها نیز دارای فرزندانی شدند و در این روستا سکنی گزیدند و به این ترتیب روستا سه طایفه خانوادگی به نامهای حسینی قنبریها و قلی زاده به وجود آمدند .
نام گذاری روستا :
عده ای معتقدند که چون یک مرد در مابین دو زن (یعنی امامزاده یحیی و مادرش بی بی شهربانو و خواهرش بی بی سکینه) قرار دارد و نام آن را «دو زندر بهر » نامیدند و بعدها به خاطر تلفظ راحت تر آن را به طور مخفف «دوزعنبه » نامیدند .
و عده دیگر معتقدند که چون یک «دیزنی و انبر» از این روستا پیدا شده آن را دنیزی و انبر نامدند و بعدها این هم به طور مخفف دوزعنبه نامیدند.
فعالیت اقتصادی ساکنان روستا :
ساکنان روستا در گذشته درآمد خود را از راه دامداری و به خصوص کشاورزی تأمین می کردند و وسایل مورد نیاز خود را مانند غذا ، لباس ، تهیه منزل و لبنیات و ... را از طریق پولی که از همین فعالیتها بدست می آوردند تهیه می کردند .
و برای تداوم زندگی به ناچار به تغییر شکل محیط طبیعی و تولید پرداختند و چون امروزه یک فرد نمی توانست به تنهایی همة نیازهای خود را تأمین کند ناگزیر از افراد دیگر روستا کمک گرفتند و هر یک از افراد غیر از کشاورزی به فعالیتهای دیگری مشغول شدند و نیز در زمینة کشاورزی از ابزارآلات جدید استفاده کردند و از طرف دیگر نیز با افزایش جمعیت و کمبود زمینهای کشاورزی دیگر کشاورزی نمی توانست قادر به تأمین نیازها نبود در نتیجه بیشتر ساکنان در دوره های حاضر از فعالیتهای تولیدی به فعالیتهای غیر تولیدی مانند ( خدمات و بازرگانی ) گردیده اند و بیشتر به کارهایی که منجر به تولید نمی شود می پردازند و در کارخانه هایی که در اطراف روستا مستقر شده اند به کار مشغول هستند و بقیه نیز که
نمی توانند نیازهای خود را در روستا تأمین کنند به شهرهای می روند و در بخش های دیگر کار می کنند .
دسته بندی | جغرافیا |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
خلیج فارس , تنگه هرمز و جزایر سه گانه خط قرمز ملت ایران است
گسترش ادعاهای واهی و غیر قانونی و فعالیت های ضد ایرانی امارات متحده عربی و اتحادیه نمایشی عرب , شورای همکاری خلیج فارس ( که نام جعلی شورای کشورهای عربی خلیج به خود داده اند ) در خصوص جزایر سه گانه , نام تاریخی خلیج فارس و توجه به وقایع خطرناک و سرنوشت ساز منطقه ای و بین المللی در ماه های اخیر و در عین حال عدم وجود یک استراتژی ملی مشخص توسط مسئولین , موجب تجاوز و تعدی به یکی دیگر از خطوط قرمز ملت ایران شده است و بررسی اجمالی مساله جزایر ایرانی خلیج فارس را ضروری ساخته است . از سوی دیگر چشم طمع بیگانگان به این منطقه غنی و استراتژیک ایرانی که به "نخستین منبع انرژی جهان" مشهور است موجب گشته است که استعمار انگلیس و آمریکا در صدد برآیند تا با تحریک اعراب بدوی منطقه به تغییر نام آن به خلیج عرب اقدام نمایند تا در طی چند سال آیند از نفوذ ایران در این منطقه همیشه ایرانی بکاهند . با عملی سازی این طرح استعماری و متجاوزانه کشورهای سودجو به راحتی پایگاه های خود را در منطقه مستحکم تر می نمایند و از منابع جهانی ایران بهره میبرند . بدون تردید ملت ایران با آشنایی نسب به حقوق تاریخی و منافع ملی خود در این برهه ی سرنوشت ساز وظایف و مسئولیت های خود را در پیشگاه تاریخ به انجام خواهد رسانید و این فتنه های زننده را ناکام خواهد گذاشت . بر طبق قوانین بین المللی , ایران تا چند دهه پیش که بحرین را در اختیار داشت بر 85% از دریای پارس تسلط داشت . کنترل بر دریای مکران ( عمان ) و شمال اقیانوس هند نیز در طول تاریخ در اختیار ایران بوده است و امروزه این امر برای کشورهای فتنه انگیز و سودجوی جهان گران آمده است . پس از اشتباه فاحش محمدرضا شاه پهلوی پیرامون واگذاری مجمع الجزیره بحرین امروزه نیز شاهد توطئه های جدیدی برای جزایر سه گانه و مالکیت ایران بر خلیج فارس و حتی نام این دریا هستیم . بدون شک بحرین اگر واگذار نشده بود اعراب و انگلیسی ها به خود این اجازه را نمی دادند که وارد خطوط ملی و قانونی ایران شوند . در دوره نخست وزیری هویدا پس از یک جنجال بین المللی از سوی کشور استعمارگر و متجاوز انلگستان برای مالکیت تاریخی ایران بر بحرین , شاه ایران مجبور به پذیرفتن رفراندوم از سوی سازمان ملل در بحرین شد . با توجه به تسلط کامل انگلستان و آمریکا بر سازمان ملل , این رفراندوم نیز با جعل و فریب اجرا شد و نتیجه رفراندوم به نفع انگلستان جهت تجزیه بحرین از ایران اعلام شد . بحرین دریای مروارید و نفت خلیج فارس امروزه عروسکی در دست آمریکا و انگلستان شده است و ثروت های کلان این منطقه ایرانی نیز به یغما می رود و حتی دولت پادشاهی آن گستاخانه اقدام به تاسیس دانشگاهی جعلی به نام الخ-ل-ی-ج ال-ع-ر-ب-ی نموده است . همچنین با واگذاری بحرین مالکیت ایران بر دریای پارس کاهش چشم گیری پیدا نمود و اگر روزی جزایر سه گانه و یا حتی فقط ابوموسی به اشغال امارات در آید ایران دیگر هیچ حرفی برای گفتن در نخستین منبع انرژی جهان نخواهد داشت . پس بایستی با دقت و تمرکز ملی مانع هرگونه مذاکره ای و دست درازی پیرامون این حقوق ملی خود شویم .
الف ــ مشخصات جغرافیایی و موقعیت جزایر سه گانه ایرانی
تنگه هرمز به طول ۱۸۵ کیلومتر و عرض ۵۶ تا ۱۸۰ کیلومتر و ژرفای پیشینه ۱۱۵ متر به عنوان آب راه باریک خلیج فارس را از طریق دریای مکران (دریای عمان) به اقیانوس هند و خطوط کشتیرانی بین المللی پیوند می دهند . ایران بر تعدادی از جزایر مهم و استراتژیک در تنگه هرمز و دهانه خلیج فارس مالکیت دارد. اگرچه هر یک از جزایر ایرانی خلیج فارس از اهمیتی ویژه برخوردارند ولی جزایر لارک – قشم – هنگام , ابوموسی , تنب بزرگ و تنب کوچک که در فاصله های نزدیک به یکدیگر قرار گرفته اند قوس دفاعی ایران برای صیانت از مرزهای آبی و خاکی کشور ایران زمین را تشکیل می دهند . جزیره ابوموسی با وسعت ۱۲ کیلومتر مربع در ۷۵ کیلومتری جنوب شرقی بندر لنگه و ۵۷ کیلومتری شرق جزیره سیری واقع است. نفت ابوموسی به حوزه مبارک در بخش دریایی جزیره محدود می شود که از بهترین نوع و کیفیت در خلیج فارس برخوردار است. تنب بزرگ با مساحت ۱۱ کیلومتر مربع در ۳۱ کیلومتری جنوب غربی جزیره قشم و در بخش شمالی خط منصف خلیج فارس قرار دارد و حداقل فاصله آن از کرانه های راس الخیمه بیش از ۷۰ کیلومتر می باشد. جزیره تنب کوچک هم با وسعت ۲ کیلومتر مربع در ۸۹/۱۳ کیلومتری غرب تنب بزرگ و در ۴۵ کیلومتری جنوب بندر لنگه واقع شده و از دیدگاه استراتژیک به عنوان یک نقطه ارتباطی و پشتوانه برای تنب بزرگ اهمیت دارد . این سه جزیره دارای اهمیت فوق العاده استراتژیکی هستند که مختصرا به آن خواهیم پرداخت: