سل یو2

سیستم همکاری در فروش فایل

سل یو2

سیستم همکاری در فروش فایل

دانلود ادبیات عرب - ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی

یکوِّن المثل جزءً من هیکلیة اللغة و الذی یصعب ترجمته علی جمیع المترجمین فی لغاتهم المتنوعة هذا الان الترجمة الحرفیة لا تحل مشکلة ترجمة الأمثال بل یتوجب علی المترجم أن یعثر علی مقابل الأمثال فی کله لغة ، الأمر الذی یحتاج إلی دراسات و مقارنات علمیة بین الأمثال و الذی یجعل هذه الرسالة آن تدخل فی اطار فن الترجمة
دسته بندی زبان های خارجی
بازدید ها 16
فرمت فایل doc
حجم فایل 1278 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 334
ادبیات عرب - ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

ادبیات عرب - ضرب المثل های مشترک میان سه زبان عربی، فارسی و انگلیسی

المقدمة

» ویضرِبُ اللهُ الأمثالَ للناس و الله علی کل شیء قدیرٌ«[1]

لا یختلف اثنان فی أن اللغة تحظی بدور وافر لایجاد العلـاقات و الأواصر الودیة فی العصر الذی یسمی بعصر العولمة، فإن اللغه تلعب دورا کبیرا فی هذا العصر، کما تعتبر الترجمة بین اللغات المختلفة من الأمور التی لغت انتباه کافة الناس.

یکوِّن المثل جزءً من هیکلیة اللغة و الذی یصعب ترجمته علی جمیع المترجمین فی لغاتهم المتنوعة هذا الان الترجمة الحرفیة لا تحل مشکلة ترجمة الأمثال بل یتوجب علی المترجم أن یعثر علی مقابل الأمثال فی کله لغة ، الأمر الذی یحتاج إلی دراسات و مقارنات علمیة بین الأمثال و الذی یجعل هذه الرسالة آن تدخل فی اطار فن الترجمة.

إنّ الرسالة هذه تحمل عنوان »الأمثال دراسة و مقارنة بین اللغات الثلاث: العربیة، الفارسیة، و الإنکلیزیة« فقد سرّنی کثیرا أن اشتغلت بدراسه الأمثال کدراسة جامعیة إذ یرجع اتصالی بالأمثال و مباحثها إلی عهد دراستی فی دور اللیسانس، فهذا الاتصال ترک فیّ أثرا عمیقا لما أحسستُ فی نفسی میلـا و رغبة إلی جمع الأمثال و مقارنتها.

ارتأینا تقسیم هذه الرسالة إلی تمهید و قسمین.

إن التمهید یشمل تعریف المثل و تاریخه کما یقدّم بصورة موجزة مصنفات الأمثال و خصائصها فی اللغة العربیة.

یشغلُ الباب الأول حیّزا کبیرا من هذه الرسالة حیث ورد فیه المشترک من الأمثال بین اللغات الثلـاث.

یتناول الباب الثانی، الأمثال الواردة فی الکتب المقدسة و الدینیة و التی تتّبع منهج الخیر و الصواب.

فلـا أدّعی هنا أننی جئتُ بماهوبریء من العثرات و الزلات، لأن الکمال لیس إلالله وحده، ولکننی أقول قدبذلتُ فی هذا الطریق جهد نفسی و بحثت عن الأمثال و مباحثها بکل إخلـاص.

و ها أنا أقدِّم ما تیسّرلی، و من الله التوفیق و علیه التکلـان.

الفهرس

الإهداء............................................................................ ب

الشکر و العرفان.................................................................. ج

المقدمة............................................................................ د

التمهید............................................................................ 1

تعریف المثل...................................................................... 1

أنواع المثل العربی .............................................................. 2

مصنفات الأمثال العربیة......................................................... 3

الأطوار تاریخیة للـأمثال العربیة................................................ 6

ارشادات عامة ................................................................... 8

الباب الأول

الأمثال المشترکة بین اللغات الثلـاث: العربیة، و الفارسیة، و الإنکلیزیة.... 9

الباب الثانی

الأمثال الدینیة.................................................................... 323

الخاتمة............................................................................ 337

ملخص باللغة الفارسیة.......................................................... 338


[1] النور، الآیة 35


دانلود زبان و ادبیات عرب اقوالُ عُلماءِ اللغه حول الترادف فی اللغه العربیه و ذکر نماذجَ من الترادف

قرآن کریم به زبان عربی مبین نازل شد، تا اینکه معجزه آشکار برای جهانیان باشد، بر قومی که خود قدر بزرگی بر بیان داشتند و در میان لهجه های مختلف، لهجه قریش جایگاه برتری گردید و قرآن از میان آن همه لهجه ها، از الفاظی نشأت گرفت که دارای آهنگی زیبا، گوشنواز و دلنشین است
دسته بندی زبان های خارجی
بازدید ها 12
فرمت فایل doc
حجم فایل 7031 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 175
زبان و ادبیات عرب اقوالُ عُلماءِ اللغه حول الترادف فی اللغه العربیه و ذکر نماذجَ من الترادف

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عرب اقوالُ عُلماءِ اللغه حول الترادف فی اللغه العربیه و ذکر نماذجَ من الترادف


موجز الرساله (چکیده) :

قرآن کریم به زبان عربی مبین نازل شد، تا اینکه معجزه آشکار برای جهانیان باشد، بر قومی که خود قدر بزرگی بر بیان داشتند و در میان لهجه های مختلف، لهجه قریش جایگاه برتری گردید و قرآن از میان آن همه لهجه ها، از الفاظی نشأت گرفت که دارای آهنگی زیبا، گوشنواز و دلنشین است. لذا در این خلاصه پی آنیم که "مسأله ترادف" را که منشأ بحث و جدل و تحقیق علماء، لغت شناسان، ادیبان، و محققان از دیرباز تا کنون بوده است بررسی نمائیم.

در این میان لغت شناسان به دو دسته تقسیم شده اند :

1- موافقین : و این عده بر این باورند که برای یک معنی انبوهی از کلمات مترادف وجود داشته که باعث غنی و وسعت زبان گردیده، و علت آن را علل و اسبابی می دانند که به نوعی باعث ایجاز این زبان گردیده است. و کثرت مترادفات را باعث آهنگین نمودن نثر عربی دانسته اند.

2- دسته دیگر مخالفین وجود ترادف که صرف نظر از طبیعت و سرشت لغت، بر این باورند که هیچ دو کلمه ای در زبان عربی نمی توان یافت که از نظر معنی کاملاً یکسان باشد چون آن را حکیمانه نمی دانند، بلکه به دنبال فروق دقیق و عمیق میان ارتباط کلمات هستند.

در عصر حاضر یکی از موضوعات شعله ور فرهنگستان قاهره و مجامع علمی ادبی گردیده است.

این مختصر ره توشه در جستجوی یافتن پاسخی برای این مسئله است و می کوشد با بررسی زوایای مختلف موضوع برخی از آثار دانشمندان لغت شناس را در این زمینه مطرح کرده و مورد نقد و بررسی قرار دهد تا ان شاءالله و به تحلیل و قضاوت نهایی دست یابد.

مقدمه

الحمدلله ربّ العالمین و الصلاهُ والسلام علی نبیّنا و قائدنا محمّد (ص) و الأئمه الهداه المیامین علی اصحابه البررّه المنتجبین.

لا تلمنی فی هواها
لغه القرآن هذه

أنا لا اهوی سواها
رفع الله لواها


ترم اول در کلاس درس یکی از اساتید به مبحث مترادفات اشاره ای شد ایشان فرمودند :

کلماتی از قبیل : "جید، عنق ...." مترادف نیستند چون هر کدام جایگاه ویژه ای دارند که اگر جابه جا شوند باعث خلل در معنا می گردد. این نکته برایم بسیار جالب، و باعث جرقه ای شد که پیرامون موضوع ترادف مطالعه ای نمایم.

لذا در ترم سوم درس محاضره استاد بزرگوار جناب آقای دکتر صدقی موضوع ترادف را انتخاب نموده و مقاله ای با راهنمایی ایشان نوشتم. که از راهنمایی های ایشان بسیار بهره جستم. و کتابهایی پیرامون موضوع ترادف از نمایشگاه بین المللی خریداری نمودم و همین امر برایم رغبتی شد که موضوع رساله را پیرامون مبحث "ترادف" برگزینم.

پس از مشورت با اساتید بزرگوار مورد تأیید قرار گرفت و با مشورت استاد بزرگوار دکتر حریرچی به پایان نامه هایی که در این زمینه یا مشابه او بود و کتابهای منبع و مرجع رهنمون شدم که بسیار راه گشای کارم بود و با راهنمایی اساتید محترم جناب آقایان دکتر انوار، دکتر دیباچی، دکتر شکیب، کتابهایی مانند : الخصائص، ابن جنی، کشّاف زمخشری، الفروق فی اللغه، ابوهلال عسکری، فقه اللغه ثعالبی، المزهر سیوطی، الألفاظ المترادفه، المتقاربه المعنی، عیسی رمانی، الترادف فی الحقل القرآنی، دکتر عبدالعال سالم مکرم، الترادف امیل یعقوب، علم الدلاله، دکتر احمد عمر مختار عمر، اعجاز مصطفی صادق الرافعی، و چند کتاب دیگر را خریداری نمودم و علت این امر بعد مسافت بود که با فراغ بال در منزل می توانستم استفاده کنم. یگانه استاد ادب از دکتر حریرچی جهت ورود به تحقیق به منابع و پایان نامه های مشابه رهنمون شدم که پیوست یکی از آنها «مقاله ترادف استاد علی الجارم» بود که در مجله اللغه العربیه الملکی چاپ قاهره بود که آن را با دقت مطالعه کردم و می توان گفت که یکی از بهترین منابع و روزنه جدیدی را نسبت به این مبحث بر من گشود و بعد از آن از کتاب ارزشمند "المزهر" به تحقیق پیرامون مطلب پرداختم، متوجه شدم که از همان قرون اولیه لغت شناسان به این موضوع معرفت و شناخت کافی داشتند لذا تصمیم گرفتم نظر لغت شناسان قدیم را جویا شوم که علاوه از کتابهای خریداری شده از کتابخانه دانشگاه اصفهان به خاطر قرب مسافت از کتابخانه دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات و از کتابخانه دانشگاه شهید بهشتی مخصوصاً کتابخانه گروه عربی آن دانشگاه ـ که از مساعدت استاد شوشتری جا دارد که تشکر و قدردانی نمایم ـ استفاده کردم.

پس از فیش برداری از لغت شناسان قدیم گاهی از خود می پرسیدم ریشه این همه اختلاف نظرها درباره ترادف در چیست؟

آیا می توان به یک نظر اجتهادی درباره این موضوع رسید و به خاطر علاقه و فهم کلمات قرآنی موضوع را با رغبت مضاعف پیگیری کردم به این نتیجه رسیدم که علماء اصول، مفسرین اهل لغت، اهل منطق و همه آنهایی که به نحوی با متون و نصوص عربی سروکار دارند دارای نظریه ای در این موضوع هستند که با توجه به فراخور حال و منزلت آن موضوع بهره جسته‌اند.

لذا تصمیم گرفتم مطالب این رساله را در چهار فصل و یک فصل پایانی ارائه نمایم.

فصل اول : «شناخـت تـرادف»

شامل موارد زیر است :

1- سیر تاریخی بحث های لغوی 2- رساله ها و کتابهای مربوط به مترادفات، لغت شناسان قدیم و معاصر که در هفت صفحه خواهد آمد. 3- مراحل جمع آوری لغت 4- واژه مترادف، اولین مورد استعمال آن، معانی لغوی آن 5- تعریف ترداف، و اولین کسانی که به طور آشکار درباره ترادف اظهار نظر کرده اند. مانند : علی بن عیسی الرمانی (م 384 ه)، ابن مالک، المرتضی زبیدی 6- تعریف امام فخر رازی : تفاوت ترادف با تأکید و تابع، ترادف کلمات غیر مفرده، بحث درباره الفاظ، متوارده و مترادفه و نتیجه گیری 7- الفاظ متوارده و الفاظ مترادفه و نظریه فقیه و مفسر طبرستانی، کیا الهرّاسی (م 504 ه) 8- تعریف خواجه نصیرالدین طوسی 9- ترادف کلمات غیرمفرده، عیسی الرمانی 10- تعاریف اهل اصول و معاصرین، استاد محمود شهابی، کیا الهرّاسی، شیخ محمد رضا مظفر 11- تعاریف ترادف در قرون اخیر، نظریه لغت شناس معاصر دکتر ابراهیم انیس 12- تعریف ترادف از نظر زبان شناس معاصر، پالمر، اولمان

13- ترادف تام و نظریه اولمان زبان شناس معاصر 14- شرایط ترادف تام از نظر دکتر ابراهیم انیس 15- کاربردهای ترادف شامل : تأکید و مبالغه، توسعه فصاحت و بلاغت، به کارگیری تعابیر مختلف، مسئله ترادف و مسائل مربوط به فرهنگستان زبان قاهره مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل دوم : «اسباب به وجودآمدن الفاظ مترادف از نظر لغت شناسان قدیم و معاصر»

که شامل موارد زیر است :

1- گویش های مختلف 2- کلمات دخیله 3- صفت 4- شرح لغت و معاجم لغوی 5- نامگذاری با ذوق شخصی 6- نسبت 7- موسیقی کلام 8- حذف 9- عدم تمایز بین مطلق و مقید 10- کنایه 11- کنیه 12- مرور زمان و تحمل معنای جدید 13- فخرفروشی و مباهات به جمع کردن مترادفات 14- تطور صوتی مانند : تداخل لغات، إبدال، قلب، إتباع 15- تطور دلالی مانند : تعمیم خاص، تعمیم عام، مجاز و مجاورت می باشد که مورد بررسی قرار گرفته و پایان این فصل موضوعاتی که قابلیت تحقیق بیشتر را دارد و خود می تواند موضوع رساله ای باشد مطرح گردیده است.

فصل سوم : «نظـرات اهـل لغـت پیـرامـون تـرادف»

که شامل :

1- آراء و نظریات قریب به بیست و یک نفر عالم لغوی قائل به وجود ترادف که در فهرست ذکر شده ا ند 2- ارائه فهرستی شامل هفده اثر از لغت شناسان و نویسندگان کتابهای «فعلتُ و أفعلتُ» 3- افراط در موضوع ترادف 4- مخالفین وجود ترادف که عمدتاً به دنبال موشکافی دقیق و عمیق رابطه بین کلمات هستند و ارائه آراء و نظریات قریب به چهارده نفر از اکابر آنان، و نمونه هایی از آثار آنان مثل ابوالهلال عسکری و ثعالبی که ضمیمه می باشد. 5- مجموعه فروق لغوی 6- دلایل منکرین ترادف جهت نامگذاری یک اسم برای هر شیء 7- نظر فرهنگستان قاهره و مجامع علمی ادبی پیرامون ترادف 8- آراء محققین معاصر زبان عربی که در فهرست اسامی آنها آمده است 9- ارائه نظرات زبان شناسان معاصر و جمع بندی نظرات آنها.

فصل چهارم : «پیـرامـون تـرادف در قـرآن»

که شامل :

پیرامون ترادف در قرآن که به طور مختصر منکرین وجود ترادف در واژه های قرآنی را بیان می کند و به ذکر نمونه هایی از نظرات لغت شناسان قدیم و معاصر مثل اعرابی، ابوهلال عسکری، راغب اصفهانی، دکتر محمد مندور، دکتر احمد مختار عمر می پردازد.

سپس نظر موافقین به وجود ترادف در واژه های قرآنی و نمونه هایی از آیاتی که به نظر آنان ترادف، یا قریب المعنا هستند مانند زرکشی و ذکر تعدادی از کلمات که در آیات مختلف به کار رفته اند نظر دکتر صبحی صالح، دکتر ابراهیم انیس و ذکر افعالی که آنها را مترادف پنداشته است و شرح حال آیه 140 )یَا أَیُّهَا الَّذیِنَ آمَنُوا لا تَقُولُوا رَاعِنا و قُولوا اُنظُرنَا (از سوره بقره که متمسکین به وقوع ترادف در قرآن به آن تمسک جسته‌اند که دکتر عبدالعال سالم مکرم در کتاب "الترادف فی الحقل القرآن" توضیح داده است.

بنا به مهم بودن موضوع پیوست شماره 2 همین رساله، بررسی افعال مترادف از کتاب " الترادف فی الحقل القرآن" می باشد.

فصل پنجم : «تحلیـل هـا و قضـاوتهـا»

شامل تحلیل ها و قضاوتهای نهایی و تقریباً اشاراتی است که به لبّ مطلب رفته است که دستاوردهای این تحقیق می باشد و سعی شده بر اساس جمع بندی فصول گذشته به یک نتیجه روشن در مورد مسأله "ترادف" دست یابیم.

****

در خاتمه بر خود لازم می دانم که از همه اساتید بزرگوارم که مرا حرفی آموختند صمیمانه تشکر نمایم. به ویژه استاد بزرگوار و گرانقدر رئیس گروه زبان و ادبیات عرب، جناب آقای دکتر فیروز حریرچی که راهنمایی این رساله را قبول فرمودند و استاد فاضل و متواضع دکتر محمود شکیب که مشاورت این رساله را به عهده داشتند با تمام وجود از زحمات ایشان قدردانی و تشکر می نمایم. و امیدوارم که این قلیل بی مقدار خدمتی کوچک در قلمرو تحقیقات لغوی در زبان و ادب عربی به شمار آید و سخن خود را در مقدمه پایان می دهم و نوشته خود را مصداق کامل شعر ظهیر فاریابی می دانم که گفته است :

کسـی کـه قطـره شبنـم بـه پیـشِ ابـر بَــرَد

چـو خـاک باشـد بنیـادِ سعـی او بـر بــاد

فهرست

عنوان صفحه

موجز الرساله (چکیده) ....................................................................................................................1

مقدمه ..............................................................................................................................................2

فصل اول : شناخت ترادف ........................................................................................................8

سیر تاریخی ....................................................................................................................................8

معاصرین و پدیده ترادف ..............................................................................................................13

جمع آوری لغت ............................................................................................................................14

ترادف لغوی ..................................................................................................................................16

ترادف صراحتاً .............................................................................................................................. 18

تعریف امام فخر رازی ....................................................................................................................19

تفاوت ترادف با تأکید و تابع ..........................................................................................................20

نتیجه .............................................................................................................................................21

الفاظ متوارده و الفاظ مترادفه ......................................................................................................21

تعریف خواجه نصیرالدین طوسی .................................................................................................22

ترادف غیر مفرده .........................................................................................................................22

تعاریف اهل اصول ........................................................................................................................23

نمودار رابطه مترادف و متمایز ......................................................................................................23

نظریه دکتر ابراهیم انیس .............................................................................................................26

تعریف ترادف از نظر زبان شناسی معاصر .....................................................................................27

پالمر ..............................................................................................................................................27

اولمان ........................................................................................................................................28

ترادفات تام ..................................................................................................................................28

شرایط ترادف تام و نظریه دکتر ابراهیم انیس .............................................................................28

معاصر بودن ..................................................................................................................................29

وحدت محیط پیدایش زبان ..........................................................................................................29

اتحاد کامل بین معنی دو واژه .....................................................................................................30

نتیجه تطور صوتی نبودن .............................................................................................................30

کاربردهای ترادف .........................................................................................................................31

تأکید و مبالغه .............................................................................................................................31

توسعه فصاحت و بلاغت از نظر دکتر صبحی صالح ......................................................................32

ابن یعیش ..................................................................................................................................33

به کارگیری تعابیر مختلف ............................................................................................................33

سیوطی ........................................................................................................................................34

ابن فارس ................................................................................................................................34

ابوبکر باقلانی ................................................................................................................................34

مسئله ترادف ..............................................................................................................................35

فصل دوم: علل به وجودآمدن لغات مترادف ............................................................................36

اسباب ترادف ...............................................................................................................................37

گویش های مختلف از نظر ابن جنی .............................................................................................37

تعریف سیوطی .............................................................................................................................38

تعریف راغب اصفهانی ..................................................................................................................38

تعریف ترنچ ..................................................................................................................................39

نظر دکتر رمضان عبدالتواب ........................................................................................................39

تعریف علی عبدالواحد وافی .........................................................................................................39

تعریف ابن فارس ..........................................................................................................................40

کلمات دخیله و تعریب .................................................................................................................40

نظریه ابوحاتم ............................................................................................................................... 41

نظریه خفاجی ................................................................................................................................41

نظریه اولمان ..................................................................................................................................41

صفت ............................................................................................................................................42

نظریه سیبویه، عکبری، ابن فارس ...............................................................................................42

نظریه قاضی ابوبکر ابن العربی ......................................................................................................43

نظریه علی الجارم ........................................................................................................................43

نظریه دکتر ابراهیم انیس ..............................................................................................................43

شرح لغت و معاجم لغوی ..............................................................................................................44

نامگذاری با ذوق شاعری یا تعبیرات شخصی ................................................................................46

نظریه نولدکه ................................................................................................................................46

نسبت ...........................................................................................................................................47

نظریه علی الجارم .......................................................................................................................47

موسیقی کلام ...............................................................................................................................47

نظریه دکتر ابراهیم انیس .............................................................................................................47

حذف ...........................................................................................................................................48

عدم تمایز بین مطلق و مقید ........................................................................................................48

کنایه .............................................................................................................................................48

کنیه ............................................................................................................................................49

مرور زمان و تحمل معنای جدید ..................................................................................................49

فخر فروشی و مباهات به جمع کردن مترادفات ..........................................................................50

تطور صوتی ................................................................................................................................50.

تداخل لغات .................................................................................................................................51

نظریه ابن جنی ..............................................................................................................................51

إبدال ............................................................................................................................................51

قلب ..............................................................................................................................................52

إتباع ............................................................................................................................................53

تطور دلالی ...................................................................................................................................54

تخصیص عام ................................................................................................................................54

مجاز ............................................................................................................................................55

مجاورت .......................................................................................................................................55

نظریه احمد بن فارس ...................................................................................................................56

فصل سوم : نظرات لغت شناسان درباره ترادف ........................................................................57

موافقین پدیده ترادف ..................................................................................................................58

نویسندگان کتابهای فعلتُ و أفعلتُ ...............................................................................................65

مؤلفین مشهور رساله‌های فعلتُ و أفعلتُ .....................................................................................65

زیاده روی درموضوع ترادف ..........................................................................................................66

نظریه ابن فارس ...........................................................................................................................67

نظریه ابن خالویه و ابوعلی الفارسی ..............................................................................................67

مخالفین وجود ترادف ...................................................................................................................68

نظریه ابن الأعرابی .................................................................................................................... .68

نظریه احمد ابن یحیی ثعلب .........................................................................................................68

نظریه دکتر رمضان عبدالتواب ......................................................................................................69

نظریه ابوعلی فارسی ....................................................................................................................69

نظریه ابن درستویه .......................................................................................................................69

نظریه ابوالحسین احمد ابن فارس ...............................................................................................70

نظریه ابوهلال عسکری ..................................................................................................................71

نظریه خَطابّی ................................................................................................................................75

نظریه مرزوقی ..............................................................................................................................75

نظریه ثعالبی ................................................................................................................................76

نظریه راغب اصفهانی ...................................................................................................................78

نظریه ابوالبرکات الأنباری .............................................................................................................78

نظریه اجدابی ...............................................................................................................................79

نظریه ابوالفتح المطرزی ..............................................................................................................79

نظریه قاضی بیضاوی ....................................................................................................................79

مجموعه های فروق اللغوی ............................................................................................................79

کفایت یک اسم برای یک مسمّی .................................................................................................80

نظریه ابن درستویه و ابوعلی فارسی و امام فخررازی ....................................................................81

نظریه تهانوی ...............................................................................................................................82

نظریه فرهنگستان زبان قاهره ....................................................................................................83.

نظریه خانم دکتر بنت الشاطی .....................................................................................................84

نظرات نویسندگان و محققان معاصر زبان عربی ...........................................................................84

نظریه دکتر شوقی ضیف ..............................................................................................................85

نظریه دکتر ابراهیم انیس .............................................................................................................86

نظریه دکتر رمضان عبدالتواب .....................................................................................................86

نظریه دکتر احمدمختارعمر .........................................................................................................87

نظریه دکتر محمد کمال بشر ........................................................................................................87

نظریه استاد حفنی ناصف .............................................................................................................88

نظریه استاد علی الجارم ..............................................................................................................88

نظریه دکتر طه حسین .................................................................................................................89

نظریه استاد احمد انیس ...............................................................................................................89

نظریه دکتر محمد المبارک ............................................................................................................90

نظریه دکتر علی عبدالواحد .........................................................................................................90

نظریه دکتر فتح الله صالح علی المصری .......................................................................................91

نظریه دکتر صبحی صالح ..............................................................................................................91

نظر زبان شناسان معاصر ..............................................................................................................92

نظریه پالمر ....................................................................................................................................92

نظریه بلوم فیلد ...........................................................................................................................92

نظریه فیرث .................................................................................................................................93

نظریه لهرر ...................................................................................................................................93

نظریه ریچارد ترنچ .......................................................................................................................93

نظریه پروفسور کالینسون ...........................................................................................................94

نظریه اولمان ................................................................................................................................95

نظریه لافین ..................................................................................................................................96

فصل چهارم : پیرامون ترادف در قرآن ....................................................................................97

نظر منکرین ترادف واژه های قرآنی .............................................................................................97

نظریه ابن الأعرابی .......................................................................................................................97

نظریه ابوهلال عسکری ................................................................................................................98

نظریه راغب اصفهانی ...................................................................................................................98

نظریه دکتر محمد مندور ..............................................................................................................99

قائلین وجود واژه های مترادف در قرآن .......................................................................................100

نظریه بدرالدین زرکشی و نمونه هایی از آیات قرآن .................................................................100

نظریه دکتر ابراهیم انیس و آیات مترادف .................................................................................101

نظریه الواحدی درباره آیه 104 سوره بقره ....................................................................................102

رد نظر وجود ترادف در واژه های قرآنی ....................................................................................103

نظر دکتر صبحی صالح ..............................................................................................................103

فصل پنجم : تحلیل ها و قضاوتهای نهایی .............................................................................107

واژه لغت (لغت با توجه به شواهد قرآنی) ..................................................................................107

ترادف تام یا انطباق خلاف اصل است ........................................................................................109

نظریه ارسطوا ............................................................................................................................109

ترادف به صورت سرشت لغت و طبیعت آن ، درکاربرد وجود دارد ............................................110

عموماً از سه دسته از مترادفات استفاده می شود .....................................................................111

الأمر بین الأمرین ..........................................................................................................................112

نظریه علامه ابن تیمیّه .................................................................................................................112

خاتمه ........................................................................................................................................112

نظریه خطابی و دکتر مندور ......................................................................................................112

پیوست شماره یک : «الترادف فی الحقل القرانی» «الترادف فی اسماء القران» .........................113

پیوست شماره دو : «الترادف فی الافعال» .................................................................................145

منابع و مأخذ ............................................................................................................................169

خلاصه رساله به زبان انگلیسی ...........................................................................................174



دانلود تاریخ ادبیات فارسی معاصر

ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 13
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
تاریخ ادبیات فارسی معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاریخ ادبیات فارسی معاصر


ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

پارسی باستان

زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزی‌است و در تقسیم‌بندی زبان‌شناختی یکی از زبان‌های شاخهٔ غربی زبان‌های ایرانی باستان محسوب می‌شود. پارسی باستان چنان که از نامش بر می‌آید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبه‌های شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شده‌است. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی می‌دارد.

آثار به این زبان

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی‌است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شده‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۱]
نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود.

پارسی میانه

زبان پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی میانهٔ غربی‌است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده محسوب می‌شد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، فارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
پهلوی در مقابل پارسی میانه

زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خوانده‌اند. این نام‌گذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبان‌های ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش می‌داشته‌اند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار می‌رفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب می‌شد این نام‌گذاری مشکلی ایجاد نمی‌کرد.[۱]

امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده می‌شود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانه‌است که در کتاب‌های زرتشتی به کار رفته‌است (در تقابل با زبان پارسی میانه‌ای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شده‌است). اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار می‌رود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده می‌شود.



حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسله‌های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.



آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس ‌نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکره‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.





ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.

فرهنگ‌نویسان ایرانی

· علی اکبر دهخدا
· محمد معین
· امیر حسین آریان‌پور
· احمد شاملو

شاعران زن ایرانی

· طاهره قره‌العین
· فروغ فرخزاد
· طاهره صفارزاده
· سیمین بهبهانی
· پروین اعتصامی

باید یادآوری کرد که در سده‌های گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر می‌سرود که اشعار اروتیک او شهره است، جز او از رابعه باید یاد کرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه کرد. در دوره قاجار نیز بسیاری از بانوان شاعر را می‌توان سراغ گرفت، به ویژه از زنان دربار.

طنزپردازان

· عبید زاکانی
· ایرج میرزا
· دهخدا
· هادی خرسندی
· کیومرث صابری فومنی
· سید ابراهیم نبوی



نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی

· مهرداد اوستا
· محمد علی معلم دامغانی
· قیصر امین پور
· فاطمه راکعی
· سیمین‌دخت وحیدی
· حمید سبزواری
· سید مهدی شجاعی
· رضا امیرخانی
· علی موذنی
· زین‌العابدین رهنما





منتقدان ادبی

نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده،‌ میرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

· دهخدا
· بدیع‌الزمان فروزانفر
· محمد تقی بهار
· رضا براهنی
· جلال همایی
· سعید نفیسی
· نیما یوشیج
· محمدعلی سپانلو
· مهدی یزدانی خرم
· پرویز ناتل خانلری
· صادق هدایت
· عبدالحسین زرین‌کوب
· محمد رضا شفیعی کدکنی
· شاهرخ مسکوب



زبان و ادبیات فارسی


دانلود زندگی نامه ناصر خسرو

حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه‌ی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 23
فرمت فایل doc
حجم فایل 115 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 163
زندگی نامه ناصر خسرو

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

رندگی نامه ناصر خسرو

حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه‌ی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.

زندگینامه

ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانواده‌ی ثروتمندی چشم به جهان گشود.

بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر

(اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)

در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت.

ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.

همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر

نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر

به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر

وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه ای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاری های دوران جوانی روی آورد.

در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس، و سودان را سیاحت کرد وسه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.

ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعداز دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و به‌خصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عده‌ای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقیان بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی دربدری به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیه‌ی ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.

پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم

و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را به‌نام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد می‌کنند. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.

آثار ناصرخسرو

ناصرخسرو دارای تالیفات و تصنیفهای بسیار بوده است، چنانچه خود درین باره گوید:
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا

آثار ناصرخسرو عبارت اند از:

  • دیوان اشعار فارسی
  • دیوان اشعار عربی (که متاسفانه در دست نیست). خود درباره دو دیوان فارسی و تازی چنین گوید:

بخوان هر دو دیوان من تا ببینی / یکی گشته باعنصری، بحتری
یا:

این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم

  • جامع الحکمتین - رساله ایست به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان.
  • خوان الاخوان – کتابی است به نثر در اخلاق و حکمت و موغضه.
  • زادالمسافرین - کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان.
  • گشایش و رهایش - رساله‌ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.
  • وجه دین - رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.
  • بستان‌العقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.
  • سفرنامه - این کتاب مشتمل بر مشاهدات سفر هفت ساله ایشان بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب می‌آید.
  • سعادت‌نامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
  • روشنایی‌نامه - این رساله نیز به نظم فارسی است.

به از کتابها و رساله‌های فوق کتابها و رساله‌های دیگری نیز به حکیم ناصرخصرو ونسبت داده شده‌اند که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کرده‌اند در وجود آنها تردید کرده اند. نام این کتابها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه - المستوفی؛ در فقه - دستور اعظم - تفسیر قرآن - رساله در علم یونان - کتابی در سحریات - کنزالحقایق - رساله‌ای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رساله‌ای موسوم به سرالاسرار.

شخصیت ناصرخسرو

ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینه‌های ادب و فرهنگ ما محسوب می‌گردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سمحر حلال است. او شکار هوای نفس نمی‌شود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بنده‌ی آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان می‌آورند و می‌مانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمی‌خرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش می‌نازد و به علم و دانش خویش فخر می‌کند، این‌کار او گاهی خواننده را وادرا می‌کند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.

علی دشتی در این باره می‌گوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشه‌ورز، در راه رسیدن به هدف پای می‌فشارد. ناصر خسرو در باره خود چنین می‌گوید:

گه نرم و گه درشت چون تیغ/ پند است نهان و آشکارم
با جاهل و بی خرد درشتم/ با عاقل نرم و برد بارم

ناصر در سفرنامه رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل می‌کند. اما زمانی‌که به زادگاهش بلخ می‌رسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول می‌شود، ملّاها و فقه‌ها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانه‌اش را به‌نام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش می‌کنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی در تغییر می‌کند، مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفه‌ای‌ که به ‌وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفه‌گان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار می‌شود، به فقیهان و دین‌آموختگان زمان می‌تازد و به دفاع از خویشتن می‌پردازد.

درونمایه شعر ناصرخسرو

ناصر خواستار جامعه‌ای‌ است پیراسته و پاک؛ دور از مفاسد اخلاقی، آدم‌کشی، دزدی، رشوه‌خواری، خیانت، چاپلوسی، عیش و عشرت. وی معتقد است که چنین جامعه‌ای جز زیر سیطره دین بوجود نمی‌آید. ناصر مدیحه‌گویی را دروغ می‌شمارد و از شاعرانی که امیران و سلاطین را مدح می‌کنند بیزار است، او شاعری را می‌پذیرد که شعرش راهنمای مردم باشد. محور شعر ناصر عقیده مذهبی و اخلاق است و وی همه چیز را زیر سیطره‌ای این دو قرار داده، از این رو دیوان اشعارش اغلب مشتمل است بر باورهای دینی، اخلاق و بقول امروزی اشعار سیاسی در انتقاد از میران، شاهان و سرایندگان ستایشگر، انتقاد از عالمان دینی که دین را وسیله قرار داده خود تا گلوگاه غرق در گناه هستند.

ناصر در اشعار خویش به قرآن استناد می‌کند. در بسیار موارد آیات قرآن را تضمین می‌کند. وی برای قرآن درونسو و بیرونسو و یا به معنای دیگر تنزیل و تآویل قایل است. وی معتقد است که هرکس بی تاویل به قرآن دست یازد او گمراه است. قرآن دختری پوشیده است که زیورش علی است و قرآن بدون این تاویل موجب هلاک است.

ناصرخسرو بلخی (481–394 هجری) یکی از نابغه‌های فکری و شاعر مشهور ادب فارسی دری در قرن پنجم هجری (یازدهم میلادی) محسوب می‌گردد. ابو معین ناصر پسر خسرو پسر حارث قبادیانی، شاعر، حکیم، نویسنده و سیاح مشهور و داعی بزرگ اسماعیلی در کیش اسماعیلی معروف به حجت خراسان در سال 394 ه. در قبادیان بلخ (در شمال افغانستان امروزی) بدنیا آمد است. ناصر خسرو در آعاز زندگی در دربار پادشاهان غزنوی اشتغال داشت، اما در سال در اثر خوابیکه دیده بود به قول خودش از خواب غفلت بیذار شد، شغل دیوانی را کنار گذشت و در جستجوی خقیقت، معرفت و کمال به مسافرت پرداخت، تا سال 444 هجری در مسافرت یسر برد. وی مدت هفت سال سرزمین عربستان و شمال شرقی و جنوب غربی و مرکزی ایران و آسیای صغیر و شام و سوریه و فلسطین و مصر و قیروان و سودان را سیاحت کرد. مدت سه سال در مصر بماند، درین مسافرت هفت ساله با حکما و دانشمندان ئ علمای ادیان مختاف ملاقات کرد و مباحثات آراست در مصر با الموید فی الدین شیرازی ملاقات نموده و از طریق وی در مصر بدیدار خلیفة فاطمی (امام اسماعیلی) المستنصربالله مشرف گردید، او کیش اسماعیلی را موافق میل و آرزوی خود یافت و بدان پیوست و عنوان حجت خراسان را دریافت نمود. و در سال 444 ه. که حدود پنجا سال داشت به خراسان بر گشت و به بلخ زادگا اصلی خویش فرود آمد، و بدعووت مردم به کیش اسماعیلی پرداخت. اما با خصومت امرای سلجوقی ترک مواجه شد. امرای سلجوقی شاید هم با اشاره خلفای بغداد (عباسیان) که دشمنان خونی اسماعیلیان هستند عوام و علمای اهل سنت را علیه وی تحریک کرده، باب خصومت را باز نمودند. عوام در تبانی با ملاها دست به آشوب زده به خانه اش هجوم برده به آتش کشیدند. آخر نا گزیر خانه و کاشانه را ترک نموده متواری گشت، ایتدا به مازندران رفت و بعد به گرگان و بالاخره به (یمگان) بدخشان (افغانستان) پناهنده شد و بقیة عمر خود را در آنجا گذراند. ناصرخسرو بقیه عمر خود در بدخشان به تحقیق و تصنیف و تآلیف پرداخت، تا آنکه در سال 481 هجری پدرود حیات گفت.

1 - سفرنامه (شرح مسافرت هفت ساله)

2 - زاد المسافرین (عقاید فلسفی او را توضیح میدهد .)

3 - وجه دین (در بارة احکام شریعت به طریقة اسماعیله .) 4 - خوان الاخوان 5- روشنایی نامه 6 - سعادت نامه 7- دلیل المتحرین 8 - دیوان اشعار 9-جا مع الحکمتین و کتب چند دیگری منسوب به ناصرخسرو هستند که به مرور زمان از بین رقته‌اند و یا شاید در مناطق کوهستانی بدخشان در نزد اشخاص و افراد محفوظ هستند.

حکیم ناصرخسرو دارای تآلیفات زیادی بوده مه برخی از آنها به مرور زمان نابود گشته شوربختانه به دوران ما نرسیده اند. چنانچه خود در بارة تالیفات و تصنیفاتش گوید:

منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن زین چرخ پر ستاره فزون است اثر مرا

این کتابها عبارت اند از:

1 - دیوان اشعار به فارسی

2 - دیوان اشعار عربی که در دست نیست. خود در مورد دو دیوان پارسی و عربی خویش گوید:

بخوان هر دو دیوان من تا ببینی یکی گشته با عنصری بحتری را

یا:

این فخر بس مرا که با هر دو زبان حکمت همی مرتب و دیوان کنم

3 - جامع الحکمتین - رسالة است به نثر دری در بیان عقاید اسماعیلی.

4 - خوان الاخوان - کتابی است به نثر دری در اخلاق و حکمت و موعظه.

5 - زادالمسافرین - کتابی است در حکمت الهی بزبان دری.

6 - گشایش و رهایش - رساله لیست به نثر دری شامل سی سوال و جواب آنها.

7 - وجه دین - کتابیست به نثر دری در مسایل کلامی و باطن عبادات و احکام شریعت.

8 - دلیل المتحرین - مفقود.

9 - بستان العقول - آنهم مفقود.

10 - سفرنامه - کتابیست که خلص محتوای سفر هفت ساله اش را در بر دارد.

11 - سعادت نامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.

12 - روشنایی نامه - این هم یک رساله منظوم است.

به غیر از اینها کتب و رسالات دیگری نیز منصوب به حکیم ناصرخسرو هستند که ازین قرار اند:

اکسیر اعظم، قانون اعظم، دستور اعظم، کنزالحقایق، رسالة الندامه الی زادالقیامه و سرالاسرار

رباعیات

کیوان چو قران به برج خاکی افگند

زاحداث زمانه را به پاکی افگند

اجلال تو را ض سماکی افگند

اعدای تو را سوی مغاکی افگند

* * *

تا ذات نهاده در صفائیم همه

عین خرد و سفره‌ی ذاتیم همه

تا در صفتیم در مماتیم همه

چون رفت صفت عین حباتیم همه

* * *

ارکان گهرست و ما نگاریم همه

وز قرن به قرن یادگاریم همه

کیوان کردست و ما شکاریم همه

واندر کف آز دلفگاریم همه

* * *

با گشت زمان نیست مرا تنگ دلی

کایزد به کسی داد جهان سخت ملی

بیرون برد از سر بدان مفتعلی

شمشیر خداوند معدبن علی

مسمط

ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون

هم تو شریف هم تو دون هم گمره و هم رهنمون

دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتهی

* * *

انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان

ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان

گویا ولیکن بی زبان جویا ولیکن بی‌وفا

* * *

چشم تو خورشید و قمر گنج تو پر در و گهر

جود تو هنگام سحر هم بر خضر هم بر شجر

بارد به مینا بر درر و آرد پدید از نم نما

* * *

اکنون صبای مشک شم آرد برون خیل و حشم

لل برافرازد علم همچون ابر در آرد ز نم

چون بر سمن ننهی قدم در باغ چون بجهد صبا؟

* * *

بر بوستان لشکر کشد مطرد به خون اندر کشد

چون برق خنجر بر کشد گلبن‌وشی در بر کشد

بلبل ز گلبن برکشد در کله‌ی دیبا نوا

* * *

گیتی بهشت آئین کند پر لل نسرین کند

گلشن پر از پروین کند چون ابر مرکب زین کند

آهو سمن بالین کند وز نسترن جوید چرا

* * *

گلبن چو تخت خسروان لاله چون روی نیکوان

بلبل ز ناز گل نوان وز چوب خشک بی روان

گشته روان در وی روان پوشیده از وشی قبا

* * *

ای روزگار بی‌وفا ای گنده پیر پر دها

احسانت هم با ما بر بلا زار آنکه بر تو مبتلا

ظاهر رفیق و آشنا باطن روانخوار اژدها

* * *

ای مادر فرزندخوار ای بی‌قرار بی‌مدار

احسان تو ناپایدار ای سر بسر عیب و عوار

اقوال خوب و پرنگار افعال سرتاسر جفا

* * *

آن شیر یزدان روز جنگ آتش به روز نام و ننگ

آفاق ازو بر کفر تنگ از حلمش آمخته درنگ

آسوده خاک تیره‌رنگ المرتجی والمرتضی

* * *

ای ناصر انصار دین از اولین وز آخرین

هرگز نبیند دوربین چون تو امیرالممنین

چون روز روشن شد مبین آثار تو بر اولیا

* * *

ایشان زمین تو آسمان ایشان مکین و تو مکان

بر خلق چون تو مهربان کرده خلایق را ضمان

روز بزرگ تو امان ای ابتدا و انتها

* * *

بنیاد عز و سروری آن سید انس و پری

قصرش ز روی برتری برتر ز چرخ چنبری

وانگشتریش از مشتری عالیتر از روی علی

* * *

گردون دلیل گاه او خورشید بنده‌ی جاه او

تاج زمین درگاه او چرخ و نجوم و ماه او

هستند نیکوخواه او دارند ازو خوف و رجا

* * *

ای کدخدای آدمی فر خدائی بر زمی

معنی چشمه‌ی زمزمی بل عیسی‌بن مریمی

لابل امام فاطمی نجل نبی و اهل عبا

* * *


دانلود سبک شناسی کشف المحجوب

چکیده این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبک کتاب کشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری که در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا کرد که از آن برای یافتن سبک کتاب بهره برد و یا در هر یک از سطوح بدین شکل کار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم که می توان گفت سبک این
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 14
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
سبک شناسی کشف المحجوب

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

سبک شناسی کشف المحجوب

چکیده

این مقاله تلاشی است در جهت بررسی سبک کتاب کشف المعجوب نوشته ی ابوالحسن علی بن عثمان جلابی هجویری که در سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی است .

تلاش شده تا با توجه به جملات و لغات و اصطلاحات ویژگی بارزی را پیدا کرد که از آن برای یافتن سبک کتاب بهره برد. و یا در هر یک از سطوح بدین شکل کار شده است ودر نهایت به نتیجه ای رسیدم که می توان گفت سبک این کتاب کمی با نثرهای هم دوره اش متفاوت است . و البته هنوز هم فضایی برای بررسی باقی است.

کلید واژه : سبک شناسی، کشف المحجوب، جلابی هجویری

مقدمه

کشف المحجوب از کهن ترین متون صوفیه است . که در اوایل قرن 5 توسط ابوالحسن علی بن عثمان نوشته شده است که هم دوره با تاریخ بیهقی و قابوسنامه و سفرنامه ناصر خسرو است و اما شباهتی با آن کتب ندارد چرا که نه آمیخته ای از تجارب شخصی، و آداب و عادات اجتماعی و باورهای همگانی و نه گزارشی صمیمانه از مشاهدان سیر و سفر حتی به تمامی شرح تجربیات روحانی و یافته های خاطر مولف نیز نیست .

هجویری در روزهای پادشاهی سلطان محمود غزنوی زاده شد ( م :‌421)

علوم متداول عصر، خاصه قرآن، حدیث ، تفسیر ، فقه و کلام را درزادگاه خود آموخت آن چه که که درباره ی شخصیت ومقام او می توان گفت اینکه او طبعی نازک و روحیه ای حساس داشت تنها اثری که از دیرزمان به هجویری نسبت داده اند و امروزه در دست است کشف المحجوب است و از طریق همین کشف المحجوب از دیگر آثار وی می توان آگاهی یافت، هجویری در ضمن سخن و مناسبت های گوناگون از کتب و رسایل خود نام برده است نظیر:

ذهن و قلم هجویری تحت تآثیر زبان عربی بود بخصوص که اصطلاحات تصرف نیز تقریباً همه کلماتی قرآن اند و کمتر واژه ای فارسی مثل دوستی، درویشی، نیستی و ... ظرفیت معنایی را داشت که به خوبی بتواند به جای محبت ، فقر و فنا و ... به کار رود

دیوان اشعار ، منهاج الدین ، کتاب فنا وبقا و البیان لاهل العیان و چند کتاب دیگر

موضوع کشف المحجوب تصرف اسلامی است و شامل مطالب زیر است :

1. مقدمه ای در سبب تالیف کتاب و بیان موضوع آن :

در این مقدمه علاوه بر طرح سوالات ابوسعید هجویری – همشهری مولف که وی را متعهد کرده تا با این کتاب بدان ها پاسخ دهد – مولف مجال یافته از روزگار و نااهلان شکایت کند.

2. باب اثبات العلم (ص 21-11)

3. باب الفقر (ص 34-21)

4. باب التصوف (ص 49-34).

5. باب مرقعه داشتن (لبس المرقعات ) ص 65-49.

6. باب اختلافهم فی الفقر و الصفوه (ص 68-65)

7. باب بیان ملامه ( ص 78-68)

8. باب ذکر ائمتهم من اصحابه التابعین (ص 85-87)

9. باب فی ذکر ائمتهم من اهل البیت (ص 97-85)

10. باب ذکر اهل الصفه ( ص 107-97)

11. باب فی ذکر ائمتهم من اتباع التابعین الی یومنا ( ص 202-107)

12. باب فی ذکر ائمتهم من المتاخرین (ص 214-202)

13. باب فی ذکر رجال الصوفیه من المتاخرین علی الاختصار اهل البلدان (ص 218-214)

14. باب فی فرق فرقهم و مذاهبهم و آیاتهم و مقاماتهم و حکایاتهم (ص 219-218)

15. مکتبهای صوفیه ، عقاید و اقوال و نظریات آن ها ( 245-219)

سپس در حقیقت نفس و معرفت آن و دیگر مقولات عرفانی و فلسفی به اشباع تمام سخن می راند (546-245).

نثر این کتاب زلال و از برترین نمونه های نثر قرن 4 و 5 است و به همان شیوه ای است که در زبان اهل ادب به نثر مرسل ساده شهرت دارد.

روش انجام تحقیق:

حدود چند باب از این کتاب را مورد بررسی قرار دادم و تلاش کردم تا موارد گویایی را که نشان از سبک این کتاب داشته باشد را بیابم و خلال سه سطح نحوی، واژگانی و بلاغی قرار دهم و هر کدام از این سطوح خود دارای چند قسمت است . ابتدا درباره ی آن نمونه توصیفی ارائه دادم تا مخاطب با آن آشنا شود سپس بعد از تحلیل، نمونه هایی از آن را در ادامه آورده ام .

پیشینه ی تحقیق:

  1. ملک الشعرای بهار در کتاب سبک شناسی جلد 2 درباره ی سبک این کتاب اختصار سخن گفته است .
  2. در مقدمه ی کتاب گزیده ی کشف المحجوب به انتخاب و توضیح دکتر محمود عابدی نیز بحث های پیرامون این کتاب وجود دارد.

مقالاتی درباب کشف المحجوب پیدا کردم اما سبک آن مد نظرم بود که هیچ یک در این باره نبودند و برای کار سبک شناسی من مفید نبود.

سطح واژگان

نویسنده در جای جای این کتاب، هرکجا که قصد بیان مطلبی را دارد که نسبت به آن تاکید دارد بعد از بیان آن از احادیث پیامبر و ائمه و نیز از آیات قرآن بهره می برد.

1. صفحه 11[1] (می گوید : خدای عزوجل دم کرد آنان را که علوم بی منفعت آموزند )

در ادامه آیه ای از قرآن می آورد : « یتعلمون ما یضرُهم و لاینفعهم (102/بقره ) و پیامبر نیز فرمود« اُعوذُبک من علم لایَنْفع»

2. صفحه 13: زمانی که قصد دارد بگوید : « که علم ما صفت ماست و به ما قایم و اوصاف ما متناهی ) از آیه ی 85 سوره اسراء استفاده می کند « مااوتیتم من العلم الاقلیلاً»

3. صفحه 12. کاربند آن باش که دانی تا به بوکات آن نادانسته نیز بدانی «‌انتَ لاتعمل بما تعلم ، کیفَ تطلُبُ مالا تعلم»

4. صفحه 50 سپردن طریق معانی دشوار باشد جز بر آن که وی را از برای آن آفریده بود، و پیامبر گفت : صلی الله علیه :‌« کل میسر لما خلق له »‌

« لغات و عبارات تازی »

این کتاب متعلق به 5 است پس طبیعی است که دستخوش لغات و عبارات تازی باشد از طرف دیگرصبغه ی مذهبی و عرفانی این کتاب باعث شده تا برای فهم بیشتر و القای معانی که مقصود نویسنده است از آیات قرآن و احادیث بهره برد که مخاطب با آن امن دارد و قبول دارد

بسیاری از لغات و اصطلاحات عربی وجود دارد که در این کتاب به معنی هایی استفاده شده که قبل از آن اینگونه استمال نمی شده است یا اصطلاحات دیگری جایگزین آن شده است . [2]

نمونه : عبودیت ، خیریت ، مجاهدت، زیادت، قلت، فراسات و ...

حروف متروک

برخی از حروف در این کتاب دیگر کاربردی ندارند و معنای آن ها تغییر کرده ودیگر در این معنا استعمال نمی شود.

1) ص 61 : رسول – صلی الله علیه و سلم – مامور بود به صحبت و قیام کردن به حق ایشان تا رسول (ع) هرک جایی که از ایشان بدیدی گفتی ..... تا در معنای چنانکه ، تا حدی که

2) صفحه 74: گفت به خدمت برده ام ، که وی به خدمت خداوند مشغول شد و ما به خدمت ...

بر دوام (در معنای همیشگی، دایم ( حرف اضافه + اسم )

3) آنچه به ابتدای کتاب نام خود اثبات کردم (آنچه در معنای این که )

4) و این اندر ماه رمضان بود. ( اندر در معنای در )

5) غنا فاضل تر که فقر (که به معنی « از » )

سبک این کتاب قدیمی و کهنه است و از این حروف واژگان بسیار در آن دیده می شود و نویسنده متناسب با دوره ای که در آن قرار داشته و آن بدان را شکل که واژگان و حروف بکار برده می شدند ، استفاده کرده است


[1] - شماره صفحات این مقاله بر اساس کتاب درویش گنج بخش (گزیده کشف المحجوب) به انتخاب و توضیح /دکتر محمود عابدی نوشته شده است.

[2] - ملک الشعرای بهار در کتاب سبک شناسی ج2 صفحه ی 203 )