دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تحریف های شناختی
افکار خودآیند
این بخش ، مبنایی برای درک بیمار از این مساله است که افکار مثبت و منفی درباره یک رویداد ، پاسخ هیجانی به آن رویداد را تعیین می کنند و هیجان ها می توانند بر سلامت جسمی از جمله تجربه درد اثر داشته باشند . افکار خودآیند افکاری هستند که بلافاصله پس از کسب اطلاع از هرگونه مطلبی به ذهن خطور می کنند . این افکار بسیار سریع به ذهن می آیند و تا زمانیکه که فرد به آنها توجه نکند ، ممکن است حتی از آنها آگاه هم نشود . فرد در مورد همه چیزهایی که در دنیای اطراف رخ می دهد حتی برای امور ناچیز هم افکار خودآیند دارد.افکار خودآیند می توانند به افراد در ایجاد مفهومی که از دنیا دارند کمک کنند . برای مثال ،می توانتصور کرد زمانی که فرد به خانه برمی گردد بجای پیدا کردن یادداشتی که به در نصب شده باشد ، می بیند که در باز است و فرد مطمئن است که صبح ، در را قفل کرده است . اکنون چه نوع افکار خودآیندی خواهد داشت ؟ ( برنز،1990؛به نقل از قراچه داغی،1383).
افکار و هیجان ها
گام بعدی توضیح این نکته به بیمار است که چگونه افکار منجر به هیجان ها می شوند . برای برخی مردم این اولین باری خواهد بود که آنها واقعا در این باره فکر می کنند که هیجان ها از کجا می آیند . توضیح دهید که اگر چه افکار خودآیند هدفمند هستند ، گاهی اوقات می توانند منفی و مبتنی بر اطلاعات اشتباه باشند . آنها می توانند حتی افکار منفی بیشتری را برانگیزند که بر چگونگی احساس فرد( از نظر هیجانی و از نظر جسمی ) و چگونگی رفتار فرد اثر می گذارد .گفتگوی زیر را برای روشن شدن مطلب بکار ببرید :
احتمالا فرد می تواند زمانی را بیاد بیاورد که واقعا درباره چیزهایی ناراحت بوده است ، به تدریج در مورد آن موضوع به لحاظ هیجانی برانگیخته شده است ، و بعد فهمیده است آنچه فکر کرده است به شکل بدی اتفاق افتاده ، اصلا اتفاق نیافتاده است . شیوه ای که فرد درباره یک رویداد فکر می کند ، چه مثبت و چه منفی . هیجان های که تجربه می کند را تعیین می کند . افکار منفی به هیجان ها منفی منجر می شوند در حالیکه هیجان های خوشایند با فکر کردن درباره افکار خوشایند ایجاد می شوند(رابرت فرنام، 1384).
برای آنکه موضوع را عینی تر و درک آن را ساده تر کرد ،می- توان در مورد ارتباط بین افکار و احساسات گفتگو کرد ، زنجیره ای از رویدادها را روی برگه کاغذ در مقابل بیمار ترسیم کرد .
پس از دادن این اطلاعات ممکن است دقایقی را برای مرور مثال هایی از تجربه شخصی بیمار صرف کرد ، جایی که افکار به هیجان های مثبت و منفی خاصی منجر شده است . در ادامه مثالی ذکر می شود که می توان آن را برای نشان دادن قدرت افکار بکار برد .
موقعیت A : ماشینی به سرعت در حال حرکت است و در ترافیک از کنار ماشینی میان بر می زند و می رود .
درباره این شخص چه فکری می توان کرد؟
چه احساسی داشت ؟
موقعیت B : اکنون می توان فرض کرد که همسر راننده در صندلی عقب نشسته است و زمان زایمان او فرا رسیده است . او عجله دارد تا وی را به بیمارستان پائین خیابان برساند .
می توان توجه کرد چگونه وقتی افکار درباره شخص و اعمالش تغییر می کند ، هیجان ممکن است از خشم به نگرانی تغییر کند (کرک،کیس و کلارک،1989؛به نقل از قاسم زاده،1387).
هیجان ها و درد
اکنون که بیمار درک کرد که افکار به هیجان ها منجر می شود به بررسی ارتباط بین هیجان ها و درد پرداخته شود . پژوهش ها و کارهای بالینی نشان می دهند که ارتباط بین هیجان های منفی ( مانند اضطراب و افسردگی ) و درد مزمن بسیار قوی است . در حقیقت افسردگی عامل رایج و مهم در تجربه درد مزمن است که با گزارش بالایی از درد ، تحمل پایین تر درد و ناتوانی زیاد ارتباط دارد. درصد زیادی از بیمارانی که به دنبال درمان برای درد مزمن هستند ، افسرده اند (مایکل فری 1999 ؛ به نقل از رابرت فرنام ،1384).
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سازگاری زناشویی
تعریف سازگاری زناشویی
امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان میدهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن میکند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقهها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شدهاست. سازگاری زناشویی شیوهای است که افراد متأهل، بهطورفردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار میشدند، بهطوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقهبندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه ندادهاست. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را بهصورت «فرایندی که شریکهای متأهل تلاش میکنند تا سیستمهای ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کردهاند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی بهصورت یک فرایند تعریف میشود که بوسیله موارد زیر تعیین میشود: 1) تفاوتهای پردرد سر دو تایی، 2) تنشهای بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دوتایی، و 5) توافق کلی دوتایی روی شیوههای مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازهگیری سازگاری دوتایی پیشنهاد کردند که میتواند برای زوج های متأهل و زوجهایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی میکنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیرمقیاسهایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه میگیرد: 1) رضایت دوتایی, 2) توافق دوتایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیرمیگذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل میکند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی میشود. از سویی دیگر وجود ناسازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزشهای فرهنگی در بین زوجین میشود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی میباشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجهگیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط میگردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطهای است که نگرشها و اعمال هر یک از شریکها محیطی را فراهم میکند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس میگردد (موسوی، 1382).
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
دلبستگی
انسانها دارای سیستم رفتاری انگیزشی هستند که در کودکی ظهور میکند و برای محافظت کودکان در گذر از مراحل مشخص رشد آنها طراحی شده است. این سیستم دلبستگی مکانیسم سازگارانهای است که نزدیکی فیزیکی و دسترسی کودکان به مدلهای دلبستگی حمایت کننده خود را تنظیم مینماید. افکار و احساساتی که در نتیجه تجارب دلبستگی اولیه در کودک ایجاد میشود، به مدلهای کارآمد درونی یا نگرشهای شناختی – هیجانی تبدیل و موجب میشود کودک «خود» را ارزشمند و دوست داشتنی (مدل خود مثبت) و دیگران را ارزشمند و قابل اعتماد (مدل دیگر مثبت) و یا «خود» را بی کفایت و حساس به طرد (مدل خود منفی) و دیگران را غیر قابل اعتماد و بی ارزش (مدل دیگر منفی) تلقی نماید (بالبی، 1969).
شکل گیری دلبستگی به طور فوق العاده پیچیده میباشد که نه با نوجوانی شروع و نه با آن پایان میپذیرد بلکه با ظهور یک پدیده، ایجاد یک حس عاطفی – ارتباطی شروع و با مرور زندگی و یکپارچگی، به مرحله نهایی خود میرسد (فابر[1] و همکاران، 2003). دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه میکنند. در روانشناسی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید میآید، دلبستگی گفته میشود.
دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای بالبی، روان پزشک انگلیسی دارد. بالبی اصطلاح دلبستگی را برای تشریح پیوندهای عاطفی که ما با افراد ویژهای در زندگیمان احساس میکنیم به کار برد (شافر[2]، 2000). در واقع دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتر از افرادی که کودک در تعامل عاطفی منظم و دائمی با آنها میباشد، ایجاد میشود. در ایجاد و تعیین کیفیت پیوند عاطفی، سه مفهوم قابل دسترسی بودن، پاسخ دهنده بودن و تصویر مادرانه نقش منحصر به فردی ایفا میکند (مظاهری، 1378).
نظریه دلبستگی با هدف ایجاد یک چار چوب نظری جهت توصیف اهمیت پیوند والد – کودک آغاز شده است. بالبی (1969) اظهار کرد که پیوند دلبستگی نه تنها یک پدیده مربوط به انسان بلکه یک پدیده مربوط به جامعه کل پستانداران هم میشود.
بالبی (1969) که اولین بار دلبستگی را مورد پیوند نوباوه – مراقب کننده مطرح کرده از تحقیق کنراد لرنز[3] در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت. او معتقد بود که بچه انسان، مانند بچه حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک میکند و احتمال محفوظ ماندن بچه از خطر را افزایش میدهد. تماس با والد، ضمناً تضمین میکند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد.
نظریه دلبستگی از مشاهدات بالبی در این باره سرچشمه گرفت که بچههای انسان و نخستیها، وقتی از مراقبت کننده اصلیشان جدا میشوند، یک رشته واکنشهای روشنی را نشان میدهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچهها ابتدا زمانی که مراقب آنها دور از دید قرار دارد گریه میکنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت میکنند، و به جستجوی مراقبشان بر میآیند. این مرحلهی اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل، بی حال و بی تفاوت میشوند. این مرحلهی ناامیدی نامیده میشود. آخرین مرحله (تنها مرحلهای که منحصر به انسان است) گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی از سایر افراد، از جمله مراقبانشان، گسلید میشوند. اگر مراقب (مادر) آنها برگردد به او توجهی نمیکنند و از وی اجتناب میکنند. کودکانی که گسلیده میشوند وقتی مادرشان آنها را ترک میکند دیگر ناراحت نمیشوند. زمانی که آنها بزرگتر شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل میکنند؛ اما معاشرتی به نظر میرسند. با این حال روابط میان فردی آنها سطحی و فاقد صمیمیت است.
نظر بالبی بر دو فرض استوار است. فرض اول: مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولاً مادر) باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد که بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر میتواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند، این رابطه پیوند دهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش دارد و به بقای کودک و سرانجام گونه کمک شایانی میکند، فرض دوم: رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی میشود و به عنوان یک مدل روانی عمل میکند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار میشود. بنابراین، اولین دلبستگی پیوند دهنده، برای هر رابطهای اهمیت زیادی دارد.
[1]- Faber
[2]- Shaffer
[3]- KoneradLorens
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 149 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هویت فرهنگی و شبکه های اجتماعی
فرهنگ
درباره فرهنگ تعاریف متفاوت و گوناگونی آمده است؛ اما می توان به دو تعریف زیر اشاره کرد:
فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده ای از علوم، دانش، هنر، افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم و سنت ها و به طور خلاصه، کلیه آموخته های و عادت هایی که انسان در حکم مهمترین عناصر جامعه اخذ می کند. و در تعریف دیگر، فرهنگ را شیوه زندگی برخاسته از اندیشه(عقل نظری) و نظام ارزشی(عقل عملی) نیز تعریف کرده اند. لذا این فرهنگ چند لایه دارد.
1- لایه اول و عمیق ترین لایه هر فرهنگ، لایه معرفتی یا جهان بینی آن است که از سنخ تفکر، باور و اندیشه است.
2- لایه دوم، لایه ارزشهاست که برآمده از لایه اول است، یعنی الگوهای داوری و قضاوت از خوبی، بدی، زشتی وزیبایی.
3- لایه سوم، الگوهای رفتاری، هنجارها و قالب های رفتاری است. یعنی قالب هایی که در نهادهای گوناگون شکل می گیرند. نهادهایی چون خانواده، مدرسه، آموزش و پرورش، اقتصاد و اوضاع دین و سیاست.
4- لایه چهارم، نمادها هستند که هم کلامی اند و هم غیرکلامی اند؛ به معنای دیگر، هم نوشتاری است و هم زبان گفتاری و حرکات و عادات رفتاری، هنر، موسیقی و طراحی را نیز در بر می گیرد (افروغ، 1382: 84)
پس فرهنگ، لایه ها، سطوح و ابعادی دارد که آرمان ها و اهداف در عمیق ترین لایه آن قرار دارند؛ شناخت انسان از خود و جهان و معرفت او از هستی و تصویری که از آغاز و انجام خود دارد، در مرکز این لایه واقع شده است. این شناخت می تواند هویت دینی، اساطیری، معنوی، دنیوی، توحیدی و یا الحادی داشته باشند. همچنین شناخت مزبور، به لحاظ روش شناختی می تواند و حیانی، شهودی، عقلانی و حسی باشد (پارسانیا، 1385 :8 ).
2-1-2- هویت
هویت یک عنصر مبارز در افراد است. حال باید بدانیم عناصر تشکیل دهنده هویت چیست و آیا این عناصر ذهنی هستند و یا دارای نمود عینی و خارجی؟ همچنین آیا عناصر ثابتی هستند مثل سرزمین، دین یا اسطوره و یا متغیریند. مثل فناوری، وقایع و حوادث تاریخ ساز و...؟ و نیز آیا این عناصر اکتسابی هستند نظیر علوم وفنون، هنر و یا موروثی مثل میراث های فرهنگی مادی و معنوی؟
هویت می تواند به وسیله عوامل مختلفی به وجود بیاید. مثلاً جنگ ها و حوادث ناگوار که در یک جامعه رخ می دهد. می تواند در سرنوشت جامعه و نسل های آینده آن سرزمین دخیل باشد و فرهنگ هایی که از یک تمدن یا جامعه به تمدن و یا جامعه دیگری وارد می شوند، می توانند هویت ساز باشند. عموماً ملت هایی که دارای فرهنگ غالب هستند با استفاده از قدرت و یا غلبه سیاسی سعی در تحمیل فرهنگ خود می نمایند که این را تهاجم فرهنگی می گویند. فرهنگ های مغلوب عموماً متعلق به جوامع ضعیفی هستند که از رشد لازم برخوردار نمی باشند.
هویت یکی از مفاهیم پیچیده ای در حوزه علوم اجتماعی و روان شناسی است. هویت نوعی چیستی و کیستی فرد را مطرح می کند. هویت های مختلفی از جمله؛ هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی مطرح هستند که در این جا منظور از هویت همان هویت فرهنگی است که در حوزه هایی از قبیل فرهنگ، اجتماع، سیاست و حتی اقتصاد نقش تعیین کننده ای دارد.
3-1-2- هویت فرهنگی
فرهنگ، به عنوان شناسنامه یک ملت است وهویت فرهنگی، به عنوان سند تاریخی تلاشها و خلاقیتها، افتخارات و در مجموع فراز و فرودهای افتخارآمیز یا عبرت آموز گذشته و حال یک ملت محسوب می شود. حفظ هویت فرهنگی هر ملتی در تعامل با سایر فرهنگها، دغدغه وطن دوستانی است که از آبشخور آن فرهنگ سیراب شده اند و با لالایی آرامبخش و جان نواز مام میهن در بستر آن فرهنگ رشد و تکامل فکری و معنوی پیداکرده اند(سعیدی کیا، .(23:1385
آنچه که هر جامعه را از جوامع دیگر تمیز می دهد، خصوصیاتی است که شناسنامه فرهنگی آن جامعه به حساب می آید. مجموعه مناسک عام، سنت ها، اعیاد، اسطوره ها، عرف ها، شیوه های معماری، تاریخ و گذشته تاریخی، وطن و سرزمین، نیاکان، باورها، زبان، عقاید، دین و اسطورههای مذهبی، حماسه ها، هنر و ادبیات کهن، نژاد، قومیت و سنن قومی عناصری هستند که ”هویت فرهنگی“ هر جامعه را میسازند)روح الامینی، 111:1382).
آنتا دیوپ انسان شناس آفریقایی، در مقالهای در باره هویت فرهنگی مینویسد: هویت فرهنگی هر جامعه به سه عامل بستگی دارد: تاریخ، زبان و روان شناختی. گرچه اهمیت عوامل فوق در موقعیتهای تاریخی و اجتماعی مختلف یکسان نیست با این وجود هر گاه این عوامل به طور کلی در یک ملت یا فرد وجود نداشته باشد، هویت فرهنگی آن ملت یا فرد ناقص می شود و تلفیق موزون این عوامل، یک وضعیت ایده آل است) پیام یونسکو ٥ شهریور و مهر(.
4-1-2- ابعاد هویت فرهنگی:
1-4-1-2- بعد اجتماعی: هر شخص از طریق محیط اجتماعی ای که به آن تعلق دارد، یا بدان رجوع می کند هویت خود را می سازد. جوهره بعد اجتماعی هویت فرهنگی، منوط به برقراری روابط دوستانه است و هرچه ارتباطات گسترده تر باشندموجب تقویت بعد اجتماعی هویت فرهنگی خواهد شد.
2-4-1-2- بعد تاریخی: بعد تاریخی هویت فرهنگی آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن و احساس هویت تاریخی و هم تاریخ پنداری است که پیونددهنده نسل های مختلف به یکدیگر است.
3-4-1-2- بعد جغرافیایی: محیط جغرافیایی و سرزمینی تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت فرهنگی به حساب می آیدکه ضرورتی بس عظیم است.
4-4-1-2- بعد دینی: داشتن دین و مذهب مشترک، پایبندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آئین های مذهبی فراگیر در روند شکل دهی هویت فرهنگی بسیار مؤثر است.
5-4-1-2- بعد فرهنگی/میراث فرهنگی: مجموعه هنجارها، آداب و رسوم عام و مشترک که پایداری زیادی دارند از قبیل شیوه معماری، سنت ها، اعیاد و اسطوره ها و عرف و فرهنگ مردم، بعد فرهنگی هویت را تشکیل میدهند.
6-4-1-2- بعد زبانی: زبان و آثار ادبی نه تنها به عنوان یک محصول اجتماعی بلکه ابزار و وسیله ارتباطات در تولید و بازتولید فرهنگ و هویت است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رضایتمندی تحصیلی
تعریف رضایتمندی
مفهوم رضایتمندی که به عنوان تابعی از میزان کامروایی و ارضای نیازهای جسمی و روانی فرد تعریف می شود (زیمرمن،2003). مفهومی برخاسته از نظریه های انگیزش و نیازها در روانشناسی است که همه زمینه ها و ابعاد زندگی را در بر می گیرد. این مفهوم تا مدتها به محیط های شغلی معطوف بود، اما به تدریج در حوزه های وسیعتری همچون خدمات تجاری، خدمات رفاهی و بهداشتی و زمینه های خانوادگی مطرح شد. با گسترش آموزش در جهان مفهوم رضایتمندی در ابعاد مختلف آموزش نیز مورد توجه قرار گرفته است. تحقیقات گسترده نشان می دهد که رضایتمندی دانش آموزان و دانشجویان یکی از متغیرهای مهم و مؤثر در انگیزش و پیشرفت تحصیلی، رشد مهارتهای تحصیلی، بهداشت روانی در محیط های آموزشی،و دلبستگی به محیط آموزشی است. همچنین، محققان زیادی نشان داده اند که رضایتمندی به طور پیچیده ای تحت تأثیر عوامل متعددی همچون جنسیت، وضعیت قومی و نژادی، خصوصیات فردی و خانوادگی و محیط تحصیلی و روشها ، روند و فضای آموزشی است(کاریمر[1] و همکاران،2003). با این حال، رضایتمندی بسیار وابسته به موقعیت است و همان طور که بلتیکووا وفاکس[2](2002) بیان کرده اند، با اینکه در آموزشعالی از رضایتمندی به عنوان شاخصی با اهمیت یاد می شود، هنوز درک مشترکی از ساختار این مفهوم به دست نیامده است و از این رو، گرملر و مک کالو(2002) تصریح می کنند که تأمین کنندگان رضایتمندی باید از این مفهوم در موقعیت خود تعریفی روشن و قابل فهم و شرایطی واضح و عینی در ذهن داشته باشند.
به تعویق انداختن رضامندی ابتدا توسط میشل و همکاران( 1965 ، به نقل از آی دوک و میشل، 2000 ) مطرح گردیده است .بر اساس آزمایش آن ها،کودکا ن در زمینۀ انتخاب پاداش، به دو صورت مختلف عمل می کنند : 1) دریافت پاداش به صورت فوری اما کوچک و بی ارزش و 2) دریافت پاداش با تأخیر زمان اما بزرگ و باارزش. آنها در این آزمایش دریافتند که به تأخیر انداختن رضامندی، یعنی توانایی و اراده فرد در به تأخیر انداختن رضایتمندی های فوری و کم ارزش در برابر رضایتمندی های باتأخیر و باارزش، با سطح هوش، فایق آمدن بر وسوسۀ محرک ها، مسئولیت اجتماعی و پیشرفت کودکان پیش دبستانی رابطه مثبت و معنادار دارد(میشل و همکاران، 2008). به تأخیر انداختن رضامندی، نوعی شایستگی است که به فرد کمک می کند تا به صورت ارادی، پاداشهای فوری را به منظور بدست آوردن پاداشهایی که به صورت موقت دور هستند به تعویق بیاندازد؛ به عبارت دیگر ، به تأخیر انداختن در دست یابی به مهارت به تأخیر انداختن رضامندی، مانند همه انتخاب های رفتاری ما مبتنی بر نظریه شناختی – اجتماعی است و به انتظارات، باورها، اهداف و ارز شهای فرد بستگی دارد(میشل و همکاران، 2008).
[1]Karimer
[2] Beltikova and faks