سل یو2

سیستم همکاری در فروش فایل

سل یو2

سیستم همکاری در فروش فایل

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 76 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 44
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت روان

تودور (1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می گیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود می کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را می سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال (آقاجانی و اسدی نوقابی، 1381).

2-1-2-1 تعریف سلامت روان:1

پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روان لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی« بهداشت روانی» و«سلامت روانی» و « بهزیستی روانی2»گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند (هرشن سن3 و پاور4، 1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی­فر، 1376).

بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی (میلانی فر، 1376).

سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور براین است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد وفقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی،1374 ).


1.Mental health

2.Well- being

3.Hershenson

Power.4


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تحریف های شناختی

افکار خودآیند

این بخش ، مبنایی برای درک بیمار از این مساله است که افکار مثبت و منفی درباره یک رویداد ، پاسخ هیجانی به آن رویداد را تعیین می کنند و هیجان ها می توانند بر سلامت جسمی از جمله تجربه درد اثر داشته باشند . افکار خودآیند افکاری هستند که بلافاصله پس از کسب اطلاع از هرگونه مطلبی به ذهن خطور می کنند . این افکار بسیار سریع به ذهن می آیند و تا زمانیکه که فرد به آنها توجه نکند ، ممکن است حتی از آنها آگاه هم نشود . فرد در مورد همه چیزهایی که در دنیای اطراف رخ می دهد حتی برای امور ناچیز هم افکار خودآیند دارد.افکار خودآیند می توانند به افراد در ایجاد مفهومی که از دنیا دارند کمک کنند . برای مثال ،می توانتصور کرد زمانی که فرد به خانه برمی گردد بجای پیدا کردن یادداشتی که به در نصب شده باشد ، می بیند که در باز است و فرد مطمئن است که صبح ، در را قفل کرده است . اکنون چه نوع افکار خودآیندی خواهد داشت ؟ ( برنز،1990؛به نقل از قراچه داغی،1383).

افکار و هیجان ها

گام بعدی توضیح این نکته به بیمار است که چگونه افکار منجر به هیجان ها می شوند . برای برخی مردم این اولین باری خواهد بود که آنها واقعا در این باره فکر می کنند که هیجان ها از کجا می آیند . توضیح دهید که اگر چه افکار خودآیند هدفمند هستند ، گاهی اوقات می توانند منفی و مبتنی بر اطلاعات اشتباه باشند . آنها می توانند حتی افکار منفی بیشتری را برانگیزند که بر چگونگی احساس فرد( از نظر هیجانی و از نظر جسمی ) و چگونگی رفتار فرد اثر می گذارد .گفتگوی زیر را برای روشن شدن مطلب بکار ببرید :

احتمالا فرد می تواند زمانی را بیاد بیاورد که واقعا درباره چیزهایی ناراحت بوده است ، به تدریج در مورد آن موضوع به لحاظ هیجانی برانگیخته شده است ، و بعد فهمیده است آنچه فکر کرده است به شکل بدی اتفاق افتاده ، اصلا اتفاق نیافتاده است . شیوه ای که فرد درباره یک رویداد فکر می کند ، چه مثبت و چه منفی . هیجان های که تجربه می کند را تعیین می کند . افکار منفی به هیجان ها منفی منجر می شوند در حالیکه هیجان های خوشایند با فکر کردن درباره افکار خوشایند ایجاد می شوند(رابرت فرنام، 1384).

برای آنکه موضوع را عینی تر و درک آن را ساده تر کرد ،می- توان در مورد ارتباط بین افکار و احساسات گفتگو کرد ، زنجیره ای از رویدادها را روی برگه کاغذ در مقابل بیمار ترسیم کرد .

پس از دادن این اطلاعات ممکن است دقایقی را برای مرور مثال هایی از تجربه شخصی بیمار صرف کرد ، جایی که افکار به هیجان های مثبت و منفی خاصی منجر شده است . در ادامه مثالی ذکر می شود که می توان آن را برای نشان دادن قدرت افکار بکار برد .

موقعیت A : ماشینی به سرعت در حال حرکت است و در ترافیک از کنار ماشینی میان بر می زند و می رود .

درباره این شخص چه فکری می توان کرد؟

چه احساسی داشت ؟

موقعیت B : اکنون می توان فرض کرد که همسر راننده در صندلی عقب نشسته است و زمان زایمان او فرا رسیده است . او عجله دارد تا وی را به بیمارستان پائین خیابان برساند .

  • درباره این شخص چه فکری می توان کرد ؟
  • چگونه اطلاعات شیوه احساس کردن را تغییر خواهند داد ؟

می توان توجه کرد چگونه وقتی افکار درباره شخص و اعمالش تغییر می کند ، هیجان ممکن است از خشم به نگرانی تغییر کند (کرک،کیس و کلارک،1989؛به نقل از قاسم زاده،1387).

هیجان ها و درد

اکنون که بیمار درک کرد که افکار به هیجان ها منجر می شود به بررسی ارتباط بین هیجان ها و درد پرداخته شود . پژوهش ها و کارهای بالینی نشان می دهند که ارتباط بین هیجان های منفی ( مانند اضطراب و افسردگی ) و درد مزمن بسیار قوی است . در حقیقت افسردگی عامل رایج و مهم در تجربه درد مزمن است که با گزارش بالایی از درد ، تحمل پایین تر درد و ناتوانی زیاد ارتباط دارد. درصد زیادی از بیمارانی که به دنبال درمان برای درد مزمن هستند ، افسرده اند (مایکل فری 1999 ؛ به نقل از رابرت فرنام ،1384).


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازگاری زناشویی

تعریف سازگاری زناشویی

امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده‌است. سازگاری زناشویی شیوه‌ای است که افراد متأهل، به‌طور‌فردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار می‌شدند، به‌طوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقه‌بندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه نداده‌است. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را به‌صورت «فرایندی که شریک‌های متأهل تلاش می‌کنند تا سیستم‌های ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کرده‌اند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی به‌صورت یک فرایند تعریف می‌شود که بوسیله موارد زیر تعیین می‌شود: 1) تفاوت‌های پردرد سر دو تایی، 2) تنش‌های بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دو‌تایی، و 5) توافق کلی دو‌تایی روی شیوه‌های مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازه‌گیری سازگاری دو‌تایی پیشنهاد کردند که می‌تواند برای زوج های متأهل و زوج‌هایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی می‌کنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیر‌مقیاس‌هایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه می‌گیرد: 1) رضایت دو‌تایی, 2) توافق دو‌تایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها تأثیرمی‌گذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل می‌کند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی می‌شود. از سویی دیگر وجود نا‌سازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزش‌های فرهنگی در بین زوجین می‌شود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی می‌باشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجه‌گیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط می‌گردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطه‌ای است که نگرش‌ها و اعمال هر یک از شریک‌ها محیطی را فراهم می‌کند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس می‌گردد (موسوی، 1382).


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

دلبستگی

انسان‏ها دارای سیستم رفتاری انگیزشی هستند که در کودکی ظهور می‏کند و برای محافظت کودکان در گذر از مراحل مشخص رشد آن‏ها طراحی شده است. این سیستم دلبستگی مکانیسم سازگارانه‏ای است که نزدیکی فیزیکی و دسترسی کودکان به مدل‏های دلبستگی حمایت کننده خود را تنظیم می‌نماید. افکار و احساساتی که در نتیجه تجارب دلبستگی اولیه در کودک ایجاد می‌شود، به مدل‏های کارآمد درونی یا نگرش‌های شناختی – هیجانی تبدیل و موجب می‌شود کودک «خود» را ارزشمند و دوست داشتنی (مدل خود مثبت) و دیگران را ارزشمند و قابل اعتماد (مدل دیگر مثبت) و یا «خود» را بی کفایت و حساس به طرد (مدل خود منفی) و دیگران را غیر قابل اعتماد و بی ارزش (مدل دیگر منفی) تلقی نماید (بالبی، 1969).

شکل گیری دلبستگی به طور فوق العاده‌ پیچیده می‌باشد که نه با نوجوانی شروع و نه با آن پایان می‌پذیرد بلکه با ظهور یک پدیده، ایجاد یک حس عاطفی – ارتباطی شروع و با مرور زندگی و یکپارچگی، به مرحله نهایی خود می‌رسد (فابر[1] و همکاران، 2003). دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه می‏کنند. در روانشناسی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می‌آید، دلبستگی گفته می‌شود.

دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای بالبی، روان پزشک انگلیسی دارد. بالبی اصطلاح دلبستگی را برای تشریح پیوندهای عاطفی که ما با افراد ویژه‌ای در زندگی‌مان احساس می‌کنیم به کار برد (شافر[2]، 2000). در واقع دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتر از افرادی که کودک در تعامل عاطفی منظم و دائمی با آن‏ها می‌باشد، ایجاد می‌شود. در ایجاد و تعیین کیفیت پیوند عاطفی، سه مفهوم قابل دسترسی بودن، پاسخ دهنده بودن و تصویر مادرانه نقش منحصر به فردی ایفا می‏کند (مظاهری، 1378).

نظریه دلبستگی با هدف ایجاد یک چار چوب نظری جهت توصیف اهمیت پیوند والد – کودک آغاز شده است. بالبی (1969) اظهار کرد که پیوند دلبستگی نه تنها یک پدیده مربوط به انسان بلکه یک پدیده مربوط به جامعه کل پستانداران هم می‌شود.

بالبی (1969) که اولین بار دلبستگی را مورد پیوند نوباوه – مراقب کننده مطرح کرده از تحقیق کنراد لرنز[3] در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت. او معتقد بود که بچه انسان، مانند بچه حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک می‏کند و احتمال محفوظ ماندن بچه از خطر را افزایش می‏دهد. تماس با والد، ضمناً تضمین می‏کند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد.

نظریه دلبستگی از مشاهدات بالبی در این باره سرچشمه گرفت که بچه‌های انسان و نخستی‌ها، وقتی از مراقبت کننده اصلی‏شان جدا می‌شوند، یک رشته واکنش‌های روشنی را نشان می‌دهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچه‌ها ابتدا زمانی که مراقب آن‏ها دور از دید قرار دارد گریه می‏کنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت می‏کنند، و به جستجوی مراقبشان بر می‌آیند. این مرحله‏ی اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل، بی حال و بی تفاوت می‌شوند. این مرحله‏ی ناامیدی نامیده می‌شود. آخرین مرحله (تنها مرحله‌ای که منحصر به انسان است) گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی از سایر افراد، از جمله مراقبانشان، گسلید می‌شوند. اگر مراقب (مادر) آن‏ها برگردد به او توجهی نمی‏کنند و از وی اجتناب می‏کنند. کودکانی که گسلیده می‌شوند وقتی مادرشان آن‏ها را ترک می‏کند دیگر ناراحت نمی‌شوند. زمانی که آن‏ها بزرگتر شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل می‏کنند؛ اما معاشرتی به نظر می‌رسند. با این حال روابط میان فردی آن‏ها سطحی و فاقد صمیمیت است.

نظر بالبی بر دو فرض استوار است. فرض اول: مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولاً مادر) باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد که بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر می‏تواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند، این رابطه پیوند دهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش دارد و به بقای کودک و سرانجام گونه کمک شایانی می‏کند، فرض دوم: رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی می‌شود و به عنوان یک مدل روانی عمل می‏کند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار می‌شود. بنابراین، اولین دلبستگی پیوند دهنده، برای هر رابطه‌ای اهمیت زیادی دارد.


[1]- Faber

[2]- Shaffer

[3]- KoneradLorens


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت

177 دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
مبانی نظری و پیشینه تحقیق عزت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

عزت نفس

داشتن عزت نفس سالم یک نیاز اساسی انسان است. تقویت عزت نفس در زندگی، سرمایه گذاری بزرگی محسوب می‌شود؛ زیرا عزت نفس ضعیف، موجب می‌شود که انسان خود واقعی اش را با شرمندگی پنهان کند، عزت نفس میزان ارزشی است که فرد برای خود قایل می‌شود. و میزان احترامی است که به شخصیت خود می‌گذارد (امیر حسینی، 1383).عزت نفس سرمایه‌ای است که در نهاد انسان‏ها قرار دارد و باید استخراج و پرورش یابد، بر خلاف فضایل اکتسابی که به زحمت باید آن را تحصیل کرد (سبحانی نیا، 1389).

عزت نفس نتیجه‌ای از فرایند تعریف خود یا خودشناسی است که در درون گروه رخ می‏دهد و هم‏زمان با هم موجب ابقاء و حفظ حریم فردی و گروه می‌شود. عزت نفس به واسطه‌ی «خودی» که برای خویشتن تعریف می‏کند از هیجانات منفی که ممکن است حریم «خود» را مورد حمله قرار می‌دهند محافظت می‏کند (الیسیا و پیتری[1]، 2002).

عزت نفس عموماً به ارزیابی مثبت فرد از خودش اشاره دارد. این مفهوم ترکیبی است از دو بعد فطری که شامل شایستگی و ارزش است. بعد شایستگی این مؤلفه به درجه‌ای دارد که افراد خودشان را با استعداد و با کفایت می‌دانند و بعد ارزشمندی اشاره به درجه‌ای دارد که افراد احساس می‏کنند که شخص با ارزشی هستند (جکاس، 1982، به نقل از دراهکی، 1392).

عزت نفس عبارت است از ارزشمند بودن، این حس از مجموع افکار، احساس‏ها، عواطف و تجربیات فرد در طول زندگی ناشی می‌شود. فردمی‌اندیشد که باهوش یا کودن هست، احساس می‏کند که شخص منفور یا دوست داشتنی هست، خود را دوست دارد یا ندارد. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه‌ای که از خویشتن دارد باعث می‌شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن و یا بر عکس احساس ناخوشایند داشته باشد «آن‏چه مسلم است انسان بی آنکه احساس ارزش به خود داشته باشد نمی‏تواند زندگی کند، هر فردی به تدریج در طول حیات به تعیین ارزش‌های خود می‌پردازد به حدی از آن دست پیدا می‏کند و همواره چنان می‌تازد که بتواند ارزش خود را از هر گزندی مصون بدارد و در صورت امکان به طرق گوناگون و دوری جستن از موقعیت هایی که به ارزشش صدمه وارد می‌آورد خود را برتر نشان می‏دهد و احساس کفایت کند (رضا زاده، 1376).

عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس، از مجموع افکار، احساس‌ها عواطف و تجربیات‌مان در طول زندگی ناشی می‌شود. افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارد، معمولاً احساس خوبی نیز به زندگی دارند. آن‏هامی‏توانند با اطمینان، با مشکلات و مسئولیت‌های زندگی مواجه شوند و از عهده‌ی آن‏ها برآیند (حسینی، 1382). عزت نفس را می‏توان عقیده‌ای که فرد درباره مجموعه توانایی‌ها و شایستگی‌ها و ویژگی‏های خود دارد تعریف کرد. به طور کلی میزان عزت نفس، در طول دوره نوجوانی، به استثناء مواقعی که در محیط دگرگونی‌های مهم رخ می‏دهد، به همراه سن افزایش می‌یابد. البته، بین دختران و پسران از نظر تحول عزت نفس تفاوت‌هایی وجود دارد (گنجی، 1376 به نقل از دوراهکی، 1392).

عزت نفس چیزی به مراتب بیش از احساس خود ارزشمندی است. به طور دقیق عبارت "نفس" یعنی:

1. اعتماد به توانایی خود در اندیشیدن و اعتماد به توانایی خود در کنار آمدن با چالش‌های اولیه‌ی زندگی است.

2. اعتماد به حق خود برای موفق و شاد بودن است، احساس ارزشمند بودن و شایسته بودن است.

داشتن حق ابراز نیازها و خواسته‌هاست. تمایل به رسیدن و نیل به ارزش‌ها و برخوردار شدن از ثمرات تلاش‌های خویشتن است (ناتایل براندن، 1380).

داویس[2] (1990) معتقد است که عزت نفس یعنی این‏که فرد تا چه اندازه خود را با ارزش احساس کند. عزت نفس شامل احترام و رضایتمندی فرد از خودش است (دوراهکی، 1392).

1-5-1-2- شکل‌گیری عزت نفس

در رابطه با تکوین و شکل‌گیری عزت نفس صاحب نظران دیدگاه‌های مختلفی را مطرح کرده‌اند. در برخی از این دیدگاه‌ها به زمینه‌های خانوادگی و دیدگاه‌های دیگر به زمینه‌های اجتماعی و شناختی توجه شده است. بر اساس دیدگاه روان پویشی شکل‌گیری عزت نفس به این صورت است که نوزاد پس از تولد از وابستگی و نیاز به بزرگسالان آگاه می‌شود. اگر نوزاد در خانواده‏های پذیرنده متولد شده باشد و از طرف خانواده مورد محبت و نوازش قرار گیرد، به تدریج در طی رشد احساس ارزشمندی می‏کند و والدین را به عنوان موضوعاتی خوب، درونی می‏کند و بر اثر تکرار تأیید و تصدیقات بیرونی، حس ارزشمندی در فرد درونی می‌شود (استور[3]، به نقل از بیابانگرد، 1372).

تعدادی از محققان در مورد شکل‌گیری عزت نفس دو فرضیه را مطرح نموده‌اند:

1) تصویرسازی ذهنی: وقتی از افراد خواسته می‌شود تا تصوری از خود بیان نمایند، آن‏ها تصوری که دیگران از آن‏ها دارند، بیان می‏کنند. یعنی فرد بیشتر تحت تاثیر محیط است و انسان‏ها نقش زیادی در ایجاد و شکل‌گیری عزت نفس دارند.

2) حافظه: در این مورد فرد در طبقه‌بندی اطلاعات نقش مهمی دارد. فرضیه حافظه تکمیل کننده‌ی فرضیه‌ تصویر سازی است. در این فرضیه «خود» به صورت یک ساختار شناختی شرح داده می‌شود و فرایند یادآوری و رمزگردانی در آن نقش زیادی دارد. بر این اساس، اطلاعات جدید وارد این ساختار شناختی «خود» می‌شود و بعد به صورت ویژه و مطلوب در می‌آید. بنابراین، دو فرضیه فوق مکمل یکدیگر هستند.

کوپر اسمیت (به نقل از بیابانگرد، 1379) چهار عامل زیر را در شکل‌گیری عزت نفس دخالت می‏دهد:

1. ارزشی که کودک از دیگران، از طریق ابراز مهر و محبت، تحسین و توجه دریافت می‏کند.


[1]- Alicia & Petery

[2]- Davis

[3]- Store