سل یو2

سیستم همکاری در فروش فایل

سل یو2

سیستم همکاری در فروش فایل

بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند
دسته بندی برنامه ریزی شهری
فرمت فایل doc
حجم فایل 396 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 126
بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است . بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند.

در مدل اول ، مهاجرت را :‌‌ (( یک حرکت عقلانی و هدفدار به منظور یافتن مکانی برای کار و زندگی تصور میکنند )) .

در مدل دوم :

(( مهاجرت پاسخی غیرارادی به شرایطی است که مهاجر را به نقل مکان سوق می دهد که احتمالاً حرکت او بدون در نظر گرفتن راههای دیگر است )) .

بنابراین دو مدل مهاجرت پویا وناپویا وجود دارد که گاهی عملاً درهم می آمیزد . با پذیرش این واقعیت که پیامدها و یا عوارض مهاجرت از علت مهاجرت جدا نمی باشد ، می توان اذعان داشت که مهاجرت ، پدیده ای است که سازمان اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکی در مبداً ودیگری در مقصد .

در نظر مهاجر شکل محرومیت از هدفهای بسیار با ارزش فرق می کند ، از زمانیکه جمع نتواند به وسایل حصول به آن هدفها در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد ، چنانچه احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیتهایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد ، در آن صورت احتمالاً مهاجرت می کند. در چنین وضعیتی مهاجر در مقصد به ندرت می تواند به تمام اهداف و آرزوهای خود برسد ، این ناکامی خود می تواند عوارض مختلف اقتصادی ، روانی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در جامعه مقصد برجای بگذارد. اگر بپذیریم که پیامد های مهاجرت بر هر سه سازمان اجتماعی ، یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد ، بطور قطع میزان این تاثیر یکسان نبوده و به مجموعه ای از متغیر های مختلف ربط دارد . [1]

البته تعیین جزء به جزء همه پیامدهایی که ممکن است هر مورد مهاجرت داشته باشد ، اگر نه یک کار محال ، حداقل کار دشواری است . با این حال معتقدیم که این تصور و برداشت که نظام مهاجرت متشکل از سه سازمان اجتماعی است با ارتباط های متقابل که از طریق جمع مهاجری عمل میکنند و ابزارهای مفیدی است ، برای سازماندهی پژوهش جامعه شناختی در باره پیامدهای مهاجرت .


فصل اول : کلیات


1-1- طرح وبیان مسئله

بطور کلی مهاجرت بعنوان تغییر مکان دائمی یا موقت تلقی می شود . هیچ محدودیتی به ساخت حرکت با اختیاری و اجباری بودن ماهیت این عمل و هیچگونه تفاوتی بین مهاجرت داخلی و خارجی وجود ندارد . بنابراین حرکت از یک آپارتمان به آپارتمان دیگر نیز در شمار مهاجرت، همانند حرکت از یک شهر در یک کشور به شهری در کشور دیگری محسوب می شود . اگرچه بدیهی است شروع ونتایج چنین حرکاتی بطور گسترده با یکدیگر تفاوت دارند ، با این وجود این تعریف تمامی انواع حرکات ساختی را در بر نمیگیرد . برای نمونه تحرکات چادرنشینان و کارگران مهاجر ، برای کسانی که محل اقامت دائمی ندارند و دائماً تغییر مکان می دهند ( کسانی که تابستان به کوهستان می روند ) استثناء شده اند در هر صورت خواه حرکات ، مسافتی کوتاه و خواه بلند ، آسان یا سخت باشد ، هر عمل مهاجرتی مستلزم یک مبداء1 یک مقصد 2 و مجموعه ای از عوامل بازدارنده 3 می‌باشد4 .

از میان عواملی که در تصمیم به انجام مهاجرت و فرآیند آن موثر هستند ما در بحث بررسی پیامدها یا عوارض مهاجرت خارجی ، به چهار عامل موثر در عمل مهاجرت یعنی 1- عوامل موجود در حوزه ی مبداء 2- حوزه مقصد 3- عوامل بازدارنده 4- عوامل شخصی را مدنظر قرار داده ایم .

روشن است که مجموعه عوامل مثبت و منفی در مبداء و مقصد برای مهاجر یا مهاجرین آینده با همدیگر متفاوت است . در عین حال ممکن است طبقاتی از مهاجرین را که به گونه مشابهی به مجموعه عوامل عمومی در مبداء و مقصد واکنش نشان میدهند از یکدیگر تفکیک کنیم ، بطور دقیق نخواهیم توانست به میزان تاثیر گذاری مجموعه عوامل خاصی که بر مهاجرت تاثیر دارند را مشخص نمائیم . می دانیم مهاجران مقصدی را جستجو می کنند که خواسته های اجابت نشده‌ی آنها برآورده شود ، سازمان اجتماعی آنجا تا حد امکان شبیه سازمان اجتماعی مبداء باشد . منظور این است که مهاجران ترجیح می دهند در وضعیتی جابجا شوند که درسازمان اجتماعی ایشان ، یعنی در انگاره‌های درونی شده رفتار آنان کمترین دگرگونی و آشفتگی پدید آید . بدیهی است که درفرآیند انتخاب ، ارزشها نقش مهمی ایفا میکنند (( مثلاً در تعیین اینکه چه عناصری از سازمان اجتماعی مبداء می تواند به خاطر حرکت فدا شود ))1

می‌توان وضعیتی را تصور کرد که در آن اهداف مهاجر در اولین قدم برآورده نشود ، لاجرم مهاجران ممکن است بطور لفظی در دو دنیا به سر برند و پیوستگی موقت را هم به مبداء و هم به مقصد حفظ کنند . ممکن است برنامه ی مهاجرت دوم به جای دیگر را بریزند ، حتی ممکن است سرخورده به مبداء باز گردند. و بالاخره ممکن است ارتباط خود را با میراث فرهنگی و سازمان اجتماعی خود ناگهان قطع کنند وفرهنگ و سازمان جدید را بپذیرند . این درحالی است که پیامدهای مهاجرت بر هرسه سازمان اجتماعی یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد .

در این میان تغییراتی در نظام مهاجرت روی می دهد که به نوبه ی خود در سازمان اجتماعی جمع مهاجر به صورت نظری در نظامهای فرهنگی ، اجتماعی و شخصیتی ( روانی ) تغییراتی را موجب می شود . لیکن همه تغییرات ناشی از مهاجرت لزوماً معلول مهاجرت نیستند ، این موضوع باید به طور تجربی و با بهره گیری از رهنمودهای مناسب و محدود نظری از نوع میان گستر مشخص و توصیف شود .

توجه به پیامدهای فوق از مدلهای نظری جامعه شناختی استفاده لازم بعمل آید . قبل از پرداختن به مدلهای نظری به پاره ای از دیدگاه ها و نظریات موجود در زمینه مهاجرت پرداخته و سپس با بهره گیری از مدلهای نظری مذکور به تبیین مسئله مورد پژوهش مبادرت خواهیم نمود .

2-1- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع

مهاجرت یکی از مسائل اساسی و عمده مورد نظر جامعه شناسان و کارگزاران حکومتها در قرن حاضر است، بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات مربوط به سازگاری مهاجرین در مقصد مشکلاتی را برای مهاجرین بوجود آورده است . مهاجرینی که با داشتن زن و فرزند بنا به دلایل سیاسی ، مذهبی ، اقتصادی ، خانه و کاشانه خود را ترک می کنند و در صورتی هم که امکان بازگشت برای آنان وجود نداشته باشد ، مسلماً تحت افکار و عقاید ساکنان آن کشورها نیز قرار میگیرند .

حال آیا الگوهای رفتاری آنها تغییر می کند ؟ که اگر تغییر کند به چه میزان ؟ از طرفی آیا این تغییر بر روی خانواده و بستگان آنها تاثیر داشته یا خیر ؟

ساختار اجتماعی در این میانه چه تاثیری از این حرکت می پذیرد ؟ آیا اعضای این جمع ( مهاجرین ) که بدون توجه به واقعیات یعنی ساخت اجتماعی و فرصتها دست به مهاجرت زده اند در دگرگونی نظام اجتماعی مقصد نقشی ایفا می کنند ؟

بدین لحاظ می توان گفت : شناخت پیامدهای مهاجرت بین المللی در زمینه های مختلف اقتصادی اجتماعی، فرهنگی و روانی امری کاملاً ضروری بوده و با توجه به مرزی بودن منطقه ترکمن صحرا و افکار مردم این ناحیه در معرض امواج رادیویی و تلوزیونی کشورهای هم جوار قرار دارند ، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد . از طرفی می دانیم افراد مهاجر همچون پل ارتباطی میان عناصر دو فرهنگ هستند . اینگونه افراد مسلما ً درصورت بازگشت به سرزمین خود عناصر فرهنگی اخذ شده از جامعه میزبان را به همراه خواهند داشت و همین امر ممکن است باعث ایجاد عدم تعادل در رفتار اجتماعی آنها گردد .

3-1- اهداف تحقیق

اساساً مهاجرت یک پدیده اجتماعی در کلیه جوامع بشری بوده و همه جوامع به نوعی با این پدیده مواجه هستند ، برخی مهاجر فرصت و برخی مهاجر پذیرند ، در بسیاری از کشورها نیز به علل گوناگون مهاجرت بین نواحی و مناطق مختلف آن کشور وجود دارد که مهاجرت روستایی- شهری ، نسبت عمده و اصلی مهاجرت ها را تشکیل می داده است . 1

در کشور ما نیز مهاجرت بین مناطق روستائی و شهری در چند دهه قبل روند رو به رشدی داشته که بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و توجه به روستاها و نیاز های روستائیان این روند کند شده ، اما هنوز ادامه دارد . از طرفی مهاجرتهای بین المللی ، بین نواحی مرکزی کشور به کشور های مجاور نیز از قدیم الایام وجود داشته ، از جمله مهاجرت قزاقها به منطقه ترکمن صحرای ایران می باشد هرچند که اکثریت قریب به اتفاق آنها ، ارتباط مداوم با اقوام وبستگان خود در کشور مبداء تا قبل از فروپاشی شوروی سابق نداشتند ، اما از سال 1991 که اتحاد جماهیر شوروی سابق از هم پاشید و جمهوری های آن از جمله قزاقستان مستقل شد ، همه ساله به ایران مهاجرت می کنند و یا اینکه اینها به دیدن اقوام و بستگان خود در آن سوی مرزها می روند . 2

با توجه به بررسیهای اولیه دریافتم که دیدگاه ها و رویکردهای نظری گوناگونی در مورد مهاجرت ، علل و پیامدهای آن وجود دارد ، برخی از محققان به علل و عوامل مهاجرت توجه داشته و به بررسی در این خصوص پرداخته اند و برخی دیگر به پیامدهای آن توجه کرده اند که گروه دوم در اقلیت بوده و مطالعات اندکی در این خصوص صورت گرفته است . در این پژوهش سعی بر این خواهد بود که هم علل و عوامل مهاجرت بررسی گردد و هم پیامدهای آن مد نظر قرار بگیرد .آنچه که از گفتار علمای اجتماعی و توسعه بر می آید ، مهاجرت دارای پیامدهای گوناگون اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و روانی می باشد که هر کدام بنا به موقعیت جامعه مهاجر پذیر ، در زمانی برجستگی و نمود بیشتری می یابند .

بیشتر مطالعات انجام شده به بررسی مهاجرین مبداء پرداخته اند ، طبعاً پیامدهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در ارتباط با جامعه مبداء در نظر داشته اند ، چیزی که در این تحقیق کمتر مراد و منظور است و به دلایل گوناگون که مهمترین آن عدم دسترسی به جامعه مبداء می باشد ، انجام این امر در آن جامعه امکان پذیر نیست ، از طرف دیگر جامعه آماری ما کسانی هستند که ((بنه کن )) دست به مهاجرت نزده اند ، بلکه بعضی از اقوام و بستگان و اعضای خانواده آنان در جامعه مبداء بوده و بدین لحاظ چنانچه تحت تاثیر فرهنگ ، آداب و رسوم ، ایده ها و آمال و آرزوهای موجود در جامعه مقصد قرار گرفته باشند ، می توانند وسیله ای برای انتقال موارد فوق الذکر به جامعه ی مبداء باشند . لذا هدف ما در این تحقیق :

اولاً : یافتن انواع پیامدهای مهاجرت چون ، پیامدهای اجتماعی ، فرهنگی و روانی ناشی از مهاجرت قزاقها به منطقه ترکمن صحرا برخورد آنان و منطقه است .

ثانیاً : علل و عوامل مهاجرت روشن گردد .

ثالثاً : همانطور که می دانیم انواع پیامدهای فوق الذکر دارای وزن و ارزش همانند نبوده ، هر کدام به نوعی و در زمان خاص تاثیرات بیشتر یا کمتری روی جامعه مقصد و حتی روی خود مهاجرین دارند ، لذا سومین هدف ما در این تحقیق این است که وزن هر کدام از عناصر مذکور را در ایجاد هماهنگی مهاجرین یا ناسازگاری آنها ، فرهنگ پذیری ، انزوا و ... را با جامعه مقصد بدست آورده و میزان اثرگذاری هر کدام را معین کنیم .

4-1-تنظیم و تدوین فرضیات تحقیق

بزعم صاحب نظران ، مهاجرت که دارای کارکردهای آشکاری است ، دارای کارکرد و یا پیامدهای پنهان نیز می باشد ، این پیامدها در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد .

1- بین سازگاری مهاجرین و پایگاه اجتماعی افراد رابطه وجود دارد .

اولین فرضیه تحقیق رابطه بین سازگاری اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجرین است . زیرا بنظر می رسد پایگاه اجتماعی مهاجرین می تواند بر سازگاری اجتماعی آنها اثر گذارد . شاخصهای مورد استفاده جهت سنجش پایگاه اجتماعی مهاجرین شغل و سواد و درآمد است که در قسمت آزمون فرضیه ها به بررسی تاثیر هر یک از شاخصهای مذبور می پردازیم .

2- بین سازگاری اجتماعی و آگاهی اجتماعی مهاجرین رابطه وجود دارد .

منظور از این فرضیه این است که هرچه میزان آگاهی اجتماعی افراد بیشتر باشد ، به سازگاری بیشتری دست خواهند یافت . میزان آگاهی اجتماعی به این معنی است که فرد تا چه اندازه با دنیای پیرامون خود در ارتباط بوده و چه میزان با وضعیت دنیای جدید آشنایی و شناخت دارند . عناصر تشکیل دهنده ی این آگاهی اجتماعی عبارتند از میزان تحصیلات – میزان مطالعه روزنامه – استفاده از وسایل ارتباط جمعی ( تماشای تلوزیون ) و ...

3- بین خصوصیات روانی مهاجرین و سازگاری اجتماعی آنها رابطه وجود دارد .

در این فرضیه منظور از خصوصیات روانی استفاده از (( شاخصهای اضطراب -افسردگی- پرخاشگری -بیگانگی اجتماعی است )) که هر یک با سازگاری اجتماعی مهاجرین از نظر نوع رابطه و میزان همبستگی مورد سنجش قرار خواهد گرفت .

4- بین خصوصیات روانی مهاجرین و سن آنها رابطه وجود دارد .

جهت بررسی فرضیه فوق سن مهاجرین را به سه گروه طبقه بندی نموده و هر یک از سه گروه به تنهایی از نظر خصوصیات روانی مورد بررسی قرار گرفته اند و سپس به بررسی رابطه موجود میان متغیر های این فرضیه پرداختیم . در واقع دستیابی به رابطه ای میان سن مهاجرین با میزان پرخاشگری، سن و میزان اضطراب ، سن و میزان افسردگی و بالاخره سن و بیگانگی اجتماعی مد نظر بوده است .

5- بین خصوصیات روانی مهاجرین و پایگاه اجتماعی آنها رابطه وجود دارد .

برای سنجش پایگاه اجتماعی افراد از شاخص های شغل و سواد و درآمد استفاده شده که تاثیر آنها تحت عنوان پایگاه اجتماعی بر چهار شاخص وضعیت روانی پاسخگویان یعنی اضطراب ، پرخاشگری ، افسردگی و بیگانگی اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد .

6- بین وضعیت تاهل مهاجرین و خصوصیات روانی آنها رابطه وجود دارد .

وضعیت تاهل در سه گروه تقسیم بندی شده که هر یک از وضعیتهای این سه گروه ( همسر دارم – فوت شده است – از همسرم جدا شده ام ) به نوعی با خصوصیات روانی مهاجرین در رابطه می باشند که در این فرضیه به بررسی این رابطه پرداخته شده است . هدف از سنجش این فرضیه یافتن رابطه ای میان خصوصیات روانی مهاجرین با وضعیت تاهل آنهاست .

5-1- بیان متغیر های مستقل و وابسته

متغیرهای مستقل

یک دسته از متغیرهای ما ( متغیرهای مستقل ) همان متغیر های اجتماعی – جمعیتی بوده اند که منظورمان از این متغیر ها به قرار زیر است :

v جنس : منظور همان زن و مرد بودن می باشد .

v وضعیت تاهل : در این تحقیق با متغیر های همسر دارم – از همسرم جدا شده ام و همسرم فوت شده است ، برخورد داریم .

v سن : رقم سن مهاجرین تعداد سالهای کاملی است که از زمان تولد فرد گذشته است .

v تحصیلات : که به گروه بندی 1- بی سواد 2 – سواد قرآنی و ابتدائی 3 - راهنمایی 4- دیپلم و بالاتر از دیپلم تقسیم شده است .

v نوع تامین منابع معیشت : سلسله مراتب شغلی پذیرفته شده در جامعه مقصد می باشد .

v مهاجرت : بطور کلی مهاجرت بعنوان تغییر مکانی دائمی یا موقت تلقی می شود که دارای سه جزء مبداء ، مقصد و مجموعه ای از موانع بازدارنده می باشد .

v قرابت فرهنگی : مراد از قرابت فرهنگی ، نزدیکی دو یا چند فرهنگ می باشد از لحاظ عناصر و اجزاء تشکیل دهنده .

v پایگاه اجتماعی : که شامل عناصر شغل ، سواد ، داشتن اموال منقول و غیر منقول می باشد . آگاهی اجتماعی که از عناصر سواد و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و میزان مطالعه روزنامه تشکیل شده است .

متغیر های وابسته

متغیر وابسته ی ما در این پژوهش در اصل عوارض مختلف ناشی از مهاجرت می باشد که در چهار گروه اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی با شاخصهای مختلف مورد بررسی قرار می گیرند . در گروه عوارض فرهنگی ما سازگاری مهاجر را تحت دو شاخص عمده و اصلی فرهنگ پذیری و رضایت‌مندی بیان نمودیم . البته این دو شاخص به عوامل تعیین کننده ای از قبیل زبان ، رابطه دوستی ، وسایل ارتباط جمعی ، داشتن شغل ، اعتماد و مشورت ارجاع نمودیم .

6-1- تعاریف مفاهیم و متغیر های تحقیق

در این قسمت ما به تعریف مفهوم مهاجرت و متغیرهای وابسته که در قالب فرضیات بیان نمودیم ، می پردازیم . مهاجرت کلاَ یک حرکت ساده شامل یک فرد یا گروه مهاجر است که از یک مکان جغرافیایی (( مبداء )) به یک مکان دیگر (( مقصد )) نقل مکان می کند . این فرآیند یک جریان مهاجرتی را بیان می کند که دارای مفهوم فضایی و اساسی نقاط ، مسافت ، جهت ، زمان و مکان می باشد .

در تعاریف متعددی که پیرامون مهاجرت ارائه شده ، غالباَ به تغییر سکونت گاهها ، عبور از مرزهای خاص داخلی و بین المللی می پردازیم . و بهرحال بعضی از این تعاریف تاکیدشان بر تحول در نظام کنش متقابل اجتماعی مهاجر است .

نوع مهاجرت مورد بحث ما از نوع بین المللی و آن هم به صورت مهاجرتهای سیاسی می باشد . مفهوم دیگری که در این پژوهش به آن پرداختیم ، مفهوم سازگاری است که بطور مشخص منظور ما از این مفهوم ( سازگاری مهاجر در مقصد ) ایجاد ارتباط متقابل مهاجر با جامعه میزبان از نوع ارتباط متقابل که دو بعد اساسی سازگاری را تشکیل میدهند یعنی فرهنگ پذیری و رضایت مندی است . با توجه به بحث تغییرات اجتماعی در می یابیم که سازگاری فرآیندی است که در کنش متقابل بین انسان و محیط صورت می گیرد و از آنجا که شکل گیری عمل این فرآیند و رابطه با ویژگیهای فردی و شرایط حاکم بر محیط جدید می باشد .لذا ، سازگاری چند بعدی است که ما به عوامل تعیین کننده آن در ربط به یکدیگر می نگریم .

چند بعدی بودن فرایند سازگاری توسط اندیشمندان مورد تاکید قرار گرفته است . در اینجا لازم است که معرفه ها یا شاخصهایی که سازگاری را توضیح یا توجیه می نمایند ، مطرح نمائیم .

در تحقیقی که پیرامون پیشنهاد یک مدل چند متغیره در باره سازگاری مهاجرین در مقصد صورت گرفته است بیان می دارد که حالت رویکرد چند متغیری که یک اساس واقعی و همه جانبه نگر در بین رفتارهای بشری و بخصوص برای سازگاری مهاجرین ارائه می دهند ، در این تحقیق شاخص های فرهنگ پذیری ، رضایت مندی و یگانگی را جهت مطالعه سازگاری مهاجرین بکار می گیرد .

بر این اساس ما می توانیم چنین برداشت کنیم که شاخص های رضایت مندی و همانندی ( یگانگی ) معادل یکدیگر بکار برده شده اند ، چون اعتقاد بر این است ، مهاجر زمانی به همانندی می رسد که احساس نماید متعلق به جامعه جدید است و حالت تعلق داشتن را بدین معنا گرفتند که مهاجر خودش را جزئی از محیط جدید دانسته و تمایل به اسکان دائمی داشته باشد . به همین جهت در این پژوهش از شاخص اصلی سازگاری یعنی فرهنگ پذیری استفاده نموده که لازم است به تعاریف پیرامون این موضوع بپردازیم .

در مورد فرهنگ پذیری1 لازم است که بیان نمائیم ، تعاریف زیادی از واژه فرهنگ2 توسط اندیشمندان مختلف ارائه گردیده است که بیشترین و گسترده ترین تعریف فر هنگ را می توان در متون مردم شناسی بریتانیایی بنام (( تایلر ))3 پیدا نمود . (( او فرهنگ را مجموعه ای شامل دانش ، عقیده ، هنر ، اخلاقیات ، قانون ، رسوم و دیگر استعداد ها و عاداتی که توسط فرد بعنوان عضوی از جامعه کسب می گردد ، تعریف می نماید ))4 . ما نیز با اقتباس از تایلر فرهنگ را که مجموعه ای از عقاید ، عرف همگانی ، رسومات ، ارزشها و سمبلهائی که تعیین کننده رفتار افراد جامعه است در نظر داریم . اکنون با واژه فرهنگ آشنا شدیم . پس منظور ما از فرهنگ پذیری چیزی جز پذیرش خصوصیات فرهنگی جامعه میزبان توسط فرد مهاجر نمیتواند باشد . در جریان فرهنگ پذیری است که مهاجر عمیقاَ و از جهات فراوانی با فرهنگ جامعه میزبان همانند می شود .

رضایت مندی بعنوان یکی از شاخصهای مورد نظر یا در مفهوم سازگاری حالتی است که به درک و فهم شخص مهاجر از موقعیت زندگی خودش در مقصد بر می گردد . این حالت ناشی از احساسات دوستی ، احترام ، نسبت متقابل با میزبانان می باشد . رضایت مندی از یک طرف با گرایشات مطلوب مهاجرین نسبت به میزبانان و از طرف دیگر با متقاعد شدن آنان نسبت به تمایل مثبت و مطلوب میزبانان نسبت به آنها دارند ، توام می باشد .

در کل می توان بیان نمود اگر مهاجر احساس نماید از حالت سابق خود متضرر نگردیده و یا تحت حمایت جامعه میزبان قرار دارد ، رضایت مندی او در مقصد جلب می شود . پس می توان به این نتیجه رسید که داشتن روابط دوستی مهاجر با میزبان می تواند یکی از عوامل تعیین کنند در فرهنگ پذیری مهاجر در مقصد بشمار می آید . در این رابطه می توان بیان نمود که هر چه رابطه دوستی مهاجرین و میزبانان افزایش یابد ، باید فرهنگ پذیری مهاجرین زیاد تر شود . یکی از عوامل مهمی که در این قسمت لازم است مد نظر واقع شود ، نوع شغل مهاجر در مقصد می باشد . چون احتمال می رود که هرچه نوع شغل مهاجر در سلسله مراتب شغلی جامعه مقصد بالاتر باشد سازگاری مهاجر در جامعه مقصد نیز افزایش می یابد ، جهت روشن نمودن مفهوم سازگاری به تعریف پیرامون دو مفهوم فرهنگ پذیری و رضایت مندی با ذکر شاخصهای هر یک می پردازیم :

- فرهنگ پذیری1 : عبارتست از قبول عقاید ، ارزشها ، عادت ، الگوهای رفتاری جامعه میزبان توسط مهاجر برای مشخص کردن فرهنگ پذیری ما از متغیرهای زبان ، روابط دوستی ، وسایل ارتباط جمعی و رسومات استفاده نمودیم که منظورمان از هرکدام از این متغیر ها به شرح ذیل می باشد :

v زبان : منظور ما این است که مهاجر زبان محاوره ای جامعه میزبان را بفهمد و بتواند صحبت کند.

v روابط دوستی : منظور گرفتن دوست از جامعه میزبان و ایجاد ارتباط با او می باشد .

v وسایل ارتباط جمعی : منظور میزان مطالعه روزنامه ، تماشای تلوزیون در جامعه میزبان توسط مهاجر است .

v رضایت مندی : رضایت مندی نیز مانند فرهنگ پذیری تحت متغیر ها و یا معیارهایی مورد بررسی قرار می گیرد . متغیر های مورد استفاده در این قسمت به شرح زیر می باشد.

داشتن شغل : یعنی داشتن یکی از شغلهای پذیرفته شده جامعه مقصد می باشد .

اعتماد : منظور این است که مهاجر تا چه حدی حاضر است مشکلات خود را با افراد جامعه میزبان در میان گذاشته و از آنها کمک بگیرد .

مشورت : منظور این است که واقعاً مهاجر تا چه حدی حاضر است در انجام کارهای خود نظر میزبان را جویا شود .یک دسته از متغیر ها در زمینه سنجش عوارض ناشی از مهاجرت از بعد روانی می باشد که در قالب متغیرهای افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری و بیگانگی اجتماعی سنجیده می شود که به لحاظ علمی هر کدام از متغیرهای مذکور را تعریف می نمائیم .

اضطراب : از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی بشمار می رود که از مشخصات آن احساس دلهره عمیق گاه بدون دلیل نگرانی و دلواپسی مهاجر در مقصد1 می باشد .

پرخاشگری : حالتی است که در آن بیمار از هیچ چیزی احساس رضایت ندارد و همه چیز او را برآشفته می کند . منظور این تحقیق تحریک پذیری ، حساسیت و زود رنجی فرد مهاجر در مقصد می باشد

بیگانگی اجتماعی : که از دیدگاه جامعه شناسی به نوعی احساس پوچی ، ناتوانی و بی هنجاری ناشی از تحمیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که ساخته دست بشرمی باشد ، برفرد است که در این پژوهش هدف بررسی میزان بی هنجاری ، بی معنایی و انزوای فرد مهاجر در جامعه مقصد می باشد2

افسردگی : از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار میرود که مشخصات آن احساس بی باوری و ناامیدی مفرط ، ضعف و کندی و احساس پوچی و بی ارزشی مهاجر در مقصد است1 .

توصیف مقیاسهایی که در زمینه میزان سنجش : 1- اضطراب 2- پرخاشگری 3- افسردگی 4- بیگانگی اجتماعی مورد استفاده قرارگرفته است برای مهاجرین در مقصد به شرح ذیل می باشد :

1- اضطراب (Anxiety ) 2- از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار می رود که از مشخصات آن احساس دلهره عمیق و گاهی بدون دلیل ، احساس ترس ، نگرانی و دلواپسی و نوعی بی قراری روانی است . از این رو اضطراب را می توان گونه ای درد و رنج اخلاقی دانست که به آینده مربوط می شود .

جهت اندازه گیری اضطراب آزمودنیها مورد مطالعه از تست استاندارد شده (s.cl.90) استفاده گردیده است . مقیاس اضطراب بعنوان یکی از مقیاسهای اندازه‌گیری ابعاد ده گانه مرضی در تست (اس . سی . ال ، 90 ) متشکل از 9 گویه (item ) است . این گویه ها عبارتند از :

1- آیا بی جهت دلشوره دارید و نگران هستید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

2- آیا لرزش اندام بدن دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

3- آیا بطور ناگهانی و بدون هیچ علتی می ترسید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

4- آیا همیشه می ترسید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

5- آیا طپش قلب دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

6- آیا کم عمل هستید و زود از جا درمی روید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

7- آیا اغلب ناآرام و بیقرار هستید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

8- آیا از آینده بیم دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

9- آیا اغلب افکار و اندیشه های هولناک به سراغتان می آید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

کاملاً سالم

9Min =

13- 9

1- هیچ

سالم

45Max =

18- 14

2- کلی

درآستانه بیماری

36- 9- 45

27- 19

3- تاحدودی

بیمار

4=9 ÷ 36

36- 28

4- زیاد

کاملاَ بیمار

45- 37

5- بشدت

هریک از گویه ها که پاسخ داده شده ، ارزشگذاری شده و از مجموع نمرات بدست آمده طبقه بندی نمرات صورت گرفته است .

نمرات واقع در هر فاصله طبقه ای مبین میزان اضطراب آزمودنی است .

2- پرخاشگری و تندخوئی 1

از نوع اختلالات ذهنی در فرم ناآرامی و تندخوئی و ازنوع پسیکوپاتیها در شکل تحریک پذیری است . پرخاشگری عارضه ای است ناشی از خلق و خو که با خشم و بد اخلاقی همراه است . بیمار از هیچ چیزی احساس رضایت ندارد و همه چیز او را از کوره به در می برد و غضبناک و برآشفته می سازد . آنچه در پرخاشگری خصوصاَ در فرم تحریک پذیری بیش از همه نمایان می شود ، حساسیت و زود رنجی و سریع التاثیر و از کوره در رفتن و تنش مفرط و دائمی بیمار است . پسیکوپاتیهای تحریک پذیر اغلب بخاطر هیچ و پوچ واکنشهای تندی نشان میدهند و به کمترین دستاویزی ناسزا و دشنام می دهند و به افراد دور و بر خود حمله می کنند و اشیاء در دسترس را پرت کرده و می شکنند و اگر جلوی آنان را بگیرند ، اعتراض کرده و درگیر میشوند . جهت تشخیص و اندازه گیری میزان پرخاشگری در جامعه مورد مطالعه از تست استاندارد شده ( اس ، سی ال ، 90 ) استفاده گردیده است . مقیاس پرخاشگری بعنوان یکی از طیف های اندازه گیری ابعاد ده گانه بیماری های روانی در تست مذبور متشکل از شش گویه ( item ) به شرح ذیل است .

1- آیا زود دلخور و عصبانی می شوید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

2- آیا ناگهان چنان از کوره در میروید که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

3- آیا کتک زدن ، آزار و اذیت دیگران شما را ارضاء می کند ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

4- آیا بعضی اوقات تمایل به پرت کردن و شکستن اشیاء دارید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

5- آیا اغلب در کارها درگیر می شوید و جر و بحث می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

6- آیا زود داد و فریاد راه می اندازید و هرچه هست را بهم می ریزید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

VH

کاملاً سالم

6 =Min

10 – 6

1- هیچ

H

سالم

30 =Max

15- 11

2- کمی

BL

درآستانه بیماری

24 – 6 – 30

20 – 16

3- تاحدودی

S

بیمار

4 = 6 ÷ 24

25 – 21

4- زیاد

SS

کاملاً بیمار

30- 26

5- بشدت

3- افسردگی

از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار می رود که از مشخصات آن احساس بی باوری ، نا امیدی مفرط ، ضعف و کندی و احساس پوچی و بی ارزشی فرد مهاجر در مقصد است . جهت اندازه گیری میزان بیماری افسردگی در پژوهش حاضر از تست استاندارد شده و تعدیل شده ( S.C.L. 90 ) استفاده شده است .

مقیاس یا طیف افسردگی یکی از مقیاسهای اندازه گیری ابعاد ده گانه بیماریهای روانی در تست ( اس ، سی ال ، 90 ) است . این مقیاس متشکل از 30 گویه ( item ) است که در نرم لیکرت بصورت مدرج تنظیم گردیده است . هر گویه دارای 5 مورد پاسخ ( هیچ ، کمی ، تاحدی ، زیاد ، بشدت ) است و آزمودنی یکی از مواردی را که با وضعیت وی تناسب دارد و انتخاب و علامت میزند . این گویه ها عبارتند از :

1- آیا نسبت به روابط و مناسبات اجتماعی بی میل شده اید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

2- آیا اغلب احساس ضعف و کندی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

3- آیا گاهی فکر خودکشی به سرتان می زند ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

4- آیا زود به گریه می افتید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

5- آیا احساس می کنید طوری گیر افتاده اید که نه راه پیش دارید و نه راه پس ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

6- آیا خود را برای هر کاری سرزنش می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

7- آیا احساس تنهایی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

8- آیا احساس غمگینی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

9- آیا هر اتفاق کوچکی شما را نگران و مضطرب می کند ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

10-آیا نسبت به همه چیز بی علاقه شده اید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

11- آیا نسبت به آینده ناامید هستید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

12- آیا انجام هر کاری را مشکل و پر زحمت می بینید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

13- آیا احساس پوچی و بی ارزشی می کنید ؟

هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

جدول تشخیص و محاسبه و طبقه بندی نمرات این تست به ترتیب ذیل است :

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

VH

کاملاً سالم

13 = Min

21 – 13

1- هیچ

H

سالم

65 =Max

30 – 22

2- کمی

BL

درآستانه بیماری

52 – 13 - 65

47 – 31

3- تاحدودی

S

بیمار

4 = 13 ÷ 52

56 – 48

4- زیاد

SS

کاملاً بیمار

65 - 57

5- بشدت

4- بیگانگی اجتماعی ( آنومی ) 1

از دیدگاه جامعه شناسی به نوعی احساس پوچی ، ناتوانی و بی هنجاری ناشی از تحمیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که ساخته دست بشر می باشد ، بر فرداست که در این پژوهش هدف بررسی میزان بی هنجاری ، بی معنایی و انزوای فرد مهاجر در جامعه مقصد می باشد و از طریق گویه های ذیل سنجیده می شود .

1- آیا به نظر شما بازگو کردن مشکلات و کمبود های جامعه به مسئولین مملکتی نتیجه بخش است ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

2- آیا به نظر شما انسان باید به امروز بیاندیشد ؟ چه فردا که داند چه بازی کند روزگار ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

3- به نظر می رسد وضع طبقات محروم جامعه روز به روز بدتر می شود ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

4- فکر می کنم به آینده نباید امیدوار بوده و چه همه شواهد ، از فردا ی مبهم و بی اعتماد حکایت می کند ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

5- فکر می کنم به عصری گام نهاده ایم که کمتر می توانیم روی کسی حساب کنیم ؟

کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

جدول بیگانگی اجتماعی

تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value

VH

کاملاً سالم

5 = Min

11 - 5

1- کاملاً موافقم

H

سالم

25 =Max

2- موافقم

BL

درآستانه بیماری

52 – 13 - 65

18 - 12

3- بی نظرم

S

بیمار

4 = 13 ÷ 52

4- مخالفم

SS

کاملاً بیمار

25 - 19

5- کاملاً مخالفم

فـصـل دوم :

مروری بر مبانی نظری ( تئوریک ) و مطالعات پیشین مرتبط با موضوع مطالعاتی


1-2- بررسی آثار موجود :

در ابتدا بحث پیرامون نظریات عمده و اساسی که در جامعه شناسی مطرح می باشند و به نحوی پدیده مهاجرت و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار می دهند ، می پردازیم . سپس سعی ما بر این است که با بیان مطالعات موردی انجام شده در قالب این نظریات به طرح انتقادات وارده بر این دیدگاه ها پرداخته تا بتوانیم چهارچوب نظری خود را پی ریزی نمائیم .

بطور کلی در دیدگاه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر دو رویکرد عمده وجود دارند که به نحوی به تعیین پدیده های اجتماعی می پردازند . یکی از آنها رویکرد اجتماعی1 و دیگری رویکرد اقتصاد سیاسی2 می باشد .

سعی بر این است که موضوع این دو رویکرد را در مقابل مهاجرت و بخصوص پیامدهای روانی - اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در مقصد مورد بحث قرار دهیم . البته علت اینکه ما مقوله های مذکور را با موضوع مهاجرت در اتصال با هم مورد بحث قرار می دهیم ، اینست که شناخت پیامدهای مختلف مهاجرت در مقصد اگر در اتصال با پدیده مهاجرت مورد بحث قرار نگیرد ، باعث ابهام در تشریح و توصیف فاکتورهای مختلف علل و عوامل و پیامدهای ناشی از مهاجرت در قالب رویکردهای مذکور می گردد .

2-2- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی

رویکرد اجتماعی عمدتاً به تبیین پدیده ای اجتماعی از جمله مهاجرت و پیامدهای آن بر اساس نقطه نظرات جامعه شناسی کارکرد گرایی کلاسیک می پردازد .

بر اساس این رویکرد هر گونه تغییری در جامعه روی دهد در جهت تعادل و هماهنگی می باشد . مهاجرت در اصل نوعی جابجائی جمعیت بوده که تحرکات جغرافیایی جمعیت را شرح می دهد . بهرحال نوعی ایجاد تغییر در جوامع به شمار می آید که در جهت تعادل سیستم اجتماعی صورت می گیرد . پس در این دیدگاه مهاجرت در پاسخ به یک حالت عدم تعادل در جهت رسیدن به تعادل در جامعه صورت می گیرد .

(( پارسونز )) که یکی از برجسته ترین اندیشمندان این دیدگاه می باشد ، بیان می دارد : (( اگر جامعه دچار بحران و انحراف گردد ، دوحالت ممکن است رخ دهد ، یا جامعه در قبال بحران بوجود آمده می تواند مقابله کرده و خود را ترمیم نماید و به شکل نوین و موافق با وضع جدید به حیات خود ادامه میدهد و یا فاقد خصلت ترمیم پذیری بوده و بنابراین در برابر هر گونه نوسانی ناتوان است که در اینصورت از بین خواهد رفت )) 1

البته این اصل مسلم از آنجا ناشی می شود که بنا به اعتقادی که در این رویکرد وجود دارد ، شرط لازم برای دوام و بقای نظام اجتماعی وجود یگانگی و تعادل 2 در نظام می باشد .

پس بطور غیر مستقیم می توان بیان نمود که مهاجرت در این دیدگاه بعنوان تغییری در جهت بقاء و تعادل نظام صورت می گیرد . قابل ذکر است نظریه کارکرد گرایان بر این فرض استوار است که تمامی نیازهای اجتماعی کنشگران در طول زمان هرگز حالتی استاندارد ندارد . لذا ممکن است که تحولات لازم برای کاهش ناهماهنگی بین احساس نیاز و امکان تحصیل آن در کنشگر یا هر دو اتفاق بیافتد . درک ناهماهنگی بین خصایص فرد و نظام اجتماعی منجر به مهاجرت شخص جهت کاهش ناهماهنگی می شود .

با توضیحات فوق تاحدودی مشخص گردید که مهاجرت به عنوان یک مکانیزم برقراری تعادل دارای عملکرد مثبت درجهت حفظ بقای نظام اجتماعی می باشد ، بهمین لحاظ که مهاجرت در رویکرد اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار می باشد .

(( جامعه شناسی توسعه ))3 که منبعث از همین رویکرد می باشد . اعتقاد دارد که بعضی از مناطق به لحاظ توسعه از سایر مناطق پیشی گرفته اند و فرصتهای مختلفی را برای افراد آن مناطق بوجود آورده اند. این در حالی است که نیروی انسانی انباشته شده در یک منطقه به مناطقی که فرصتهای بیش از ظرفیت افرادش دارد ، کشیده می شود . بر این اساس که مهاجرت از یک طرف به مکانیزم تطابق مشخص با تغییرات انجام شده بدل می گردد و از طرف دیگر تعادل از دست رفته را به جامعه باز می گرداند . 1

یکی از نظریه پردازان نوسازی که در قالب جامعه شناسی توسعه صحبت می کند ، بنام ردفیلد 2 معتقد است : (( حجم مهاجرت و یا تماس با نظامهای شهری ، پیوسته با فاصله ی سکونت گاه و میزان جمعیت آن ارتباط دارد . در حالیکه تحقیقات جدید نشان می دهد که مهاجرت پدیده ای پیچیده است که قسمتی از آن به ویژگی های وضعیت محلی و قسمت دیگر با فرصتهای شغلی و ... که مراکز شهری عرضه می دارند ، در رابطه است . )) 3 لذا دیدگاه کلی این رویکرد در خصوص مهاجرت مثبت بوده و آن را حرکتی در جهت تعادل سیستم در نظر می گیرد . افراد به این دلیل دست به مهاجرت می زنند که در جامعه ای که بسر می برند نمی توانند به نیازهای دریافت و احساس شده ، پاسخ گویند ، پس با مهاجرت خود سعی می کنند ناهماهنگی بین نیازهای درک شده و عدم دسترسی به آنها را از بین ببرند ، اینست که مهاجرت دارای کارکردی مثبت در راستای حفظ تعادل یک نظام بیان می گردد .

رویکرد اجتماعی دیگری که در خصوص مهاجرت به علت یابی پرداخته (( مکتب نوسازی )) می باشد .

نظریه پردازان نوسازی بر طبق یک سنت جامعه شناسی به یک تقسیم بندی دوگانه از جوامع یعنی جوامع سنتی در مقابل جوامع مدرن پرداخته اند ، بطوریکه در یک سو ما با جامعه مدرن نظیر جوامع غربی روبرو هستیم ، فرض بر اینست که تمام جوامع در یک مرحله شبیه به هم بوده اند و آن مرحله سنتی است و بالاخره این جوامع همان دگرگونیهایی را که در غرب اتفاق افتاده از سر خواهند گذراند . این عمل گذرا از طریق اشاعه 1 (( فرهنگ ، تکنولوژی و روابط اقتصادی سرمایه داری )) و یا گسترش نظامهای اجتماعی ، اقتصادی و مالی از نوع غربی بوجود می آید .

یکی از نظریه پردازان این رویکرد (( هوز لیتز Hose Lits )) 5 است ، وی همچون سایر صاحبنظران این مکتب انتقال از جامعه سنتی به مدرن را از طریق حذف الگوهای سنتی می داند . وی نتیجه گیری می کند که کشورهای توسعه نیافته باید الگوی متغیرهای خاص کشورهای توسعه نیافته را کنار گذاشته و به پذیرش الگوهای کشورهای توسعه یافته بپردازند . چراکه خصیصه های ساختی این جوامع کارکرد لازم برای تعادل سیستم در زمان حاضر را ندارند .

یکی دیگر از نظریه پردازان عمده نوسازی (( ایز نشتاد Iz Neshtad )) می باشد . وی به پالایش نظریه نوسازی پرداخته و با در نظر گرفتن جوامع ، آنها را زیر پوشش مفهوم واحد جامعه (( سنتی )) و یا (( ماقبل مدرن )) طبقه بندی کرده و روندهای متفاوتی را برای نیل به نوسازی جامعه پیاده کرده است1 .

مدلی را که ایز نشتاد ارائه می دهد کم و بیش دارای ویژگیهای اصلی مدل (( هوز لیتز )) می باشد اما علاوه بر این او معتقد است زمانی می تواند نوسازی را حفظ کند که بتواند به میزان معینی از قابلیت انعطاف ساختی برسد . بطوریکه قابلیت سلوک با مسائل جدید ، دگرگونی و حل آن را در داخل حوزه های نهادی اصلی خود داشته باشد و هم چنین به حل مسائل و نیاز های گروه ها و قشر های جدید بپردازد . یعنی وی به دو مفهوم (( تمایزات ساختی )) و (‍( هماهنگی ساختی )) مفهوم سوم انطباق را نیز اضافه می کند و معتقد است که جوامع مدرن بر خلاف جوامع سنتی استعداد پذیرش دگرگونیهای فراتر از خصلتهای اولیه خویش را دارند و می توانند با نابسامانیهای ساختی ، جنبش اعتراضی و عناصر بدون سازمان به مبارزه برخیزند .

پس می توان نتیجه گرفت تازمانیکه هماهنگی بین عناصر ساختی یک نظام وجود داشته باشد و اجزاء کارکرد لازم را داشته باشند ، می توانند نیازهای افراد را درون سازمان اجتماعی برآورده سازند ، احساس کمبود و برآورده نشدن نیازها برای افراد بوجود نمی آید که در نتیجه آن برای برآوردن نیازهای خود و دستیابی به ایده آلهایی که فکر می کنند در جامعه خود قابل حصول نیست ، دست به مهاجرت می زنند .

بطور کلی به عقیده نظریه پردازان این دیدگاه از طریق اشاعه ارزشهای جوامع غربی است که به بیان دیگر این عوامل یکسان بر افراد تاثر نمی گذارند بلکه هر عامل نسبت به فردی خاص ممکن است وزن خاصی داشته باشد ، که فرد با مقایسه عناصر مثبت و منفی در مبداء و مقصد و نیز موانع مداخله گر ، به صورت ارزیابی هزینه و منفعت به بررسی می نشیند و در نهایت تصمیم به مهاجرت یا ماندن می گیرد . تحقیقات فراوانی در مورد مهاجرت توسط صاحبنظران مختلف انجام شده که تحت تاثیر رویکرد اجتماعی بوده است .

به عقیده آنان مهاجرین بالقوه ، هزینه ها را در مقابل مهاجرت تحمل می کنند . برای مثال : درآمد از بین می رود و هزینه های اجتماعی یا اقتصادی مهاجرت در مقابل موقعیت و درآمد بالاتر بهبود سطح زندگی و تحصیلات بهتر برای فرزندان قرار میگیرد . اگر منافع مورد انتظار از هزینه ها بیشتر باشد ، فرد با خانواده مهاجرت می کنند و مقصدی انتخاب می شود که منافع سرمایه گذاری برای مهاجرت را حداکثر کند1 .

حال که با دیدگاه های نظری رویکرد اجتماعی آشنا شدیم به انتقادات وارده بر این رویکرد پرداخته ، نقاط ضعف و قوت آنرا ارزیابی می کنیم .

به اعتقاد این نظریه پردازان مهاجرین در مقصد جذب محیط می شوند ، ارزشهای جامعه مقصد را می پذیرند و با محیط انطباق می یابند . به عقیده اینان مهاجرین می توانند در جامعه دارای تحرک عمودی نیز باشند و می گویند مهاجرت عامل مطمئنی برای جلوگیری از رخداد های اجتماعی است .

نظریات کارکرد گرایی عمدتاً مهاجرت را در جهان سوم یک عمل داوطلبانه می دانند که بعلت نوسازی ایجاد شده در جامعه بوجود می آید ، امری است کاملاً طبیعی و نیز صنعتی شده و نوسازی را بدون مهاجرت غیر ممکن می دانند .

دیدگاه کارکرد گرایی نه تنها از لحاظ علتی که برای مهاجرت ذکر می کند مورد انتقاد است بلکه از لحاظ آثار و پیامدهایی که برای مهاجرت بر می شمارد نیز در معرض انتقاد قرار دارد . بر اساس تحقیقات انجام شده مهاجرین در محیط مقصد چنانچه کارکردگرایان ادعا می کنند جذب محیط نمیشوند در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان سوم مهاجرین در حاشیه شهر ها سکونت می گزینند و به لحاظ سیاسی اقتصادی و فرهنگی محیط مسلط آنها را نمی پذیرند ، مشاغلی را که بدست می آورند از پایین ترین راه های اجتماعی و عمدتاً ناپایدار می باشد . مهاجرین در جامعه مقصد بصورت گروه های متمایز باقی می مانند و اگرچه می کوشند ارزشهای مسلط در نظام را تقلید نمایند اما به از خود بیگانگی فرهنگی دچار می شوند و نابسامانیها ، کج روی ها ، انحرافات اجتماعی همه حاصل از این خودبیگانگی در محیط جدید است .

اگرچه مهاجر به مرور احساس می کند که با محیط وحدت بیشتری می یابد اما پس از گذشت مدتی به ارزشهای واقعی خود باز می گردد و از آن به بعد درجه ستیز با ارزشهای بیگانه بالا گرفته و افزایش میابد .

بطور کلی اوقات فرد مهاجر در جامعه مقصد پیرامون دو قطب می گذرد ، خانواده و هموطنان او . در محیطی فرهنگی شبیه یا دست کم مبتنی بر عواملی از فرهنگ کشوری که از آن آمده است ، دیگری شغل و زندگی عمومی او در فرهنگی که برایش ناشناخته است1 .

بنابراین همانطور که فرد مهاجر الگوهای رفتاری و فرهنگ و عقاید خاص خود را به جامعه میزبان می برد و در آنجا تعارضاتی در جهت رسیدن به هماهنگی با محیط اجتماعی - فرهنگی جدید بوجود می آید می تواند عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری جدید را وارد جامعه مبداء نموده و تاثیرات اجتماعی و روانی برای خود و خانواده پدید آورده ، بخصوص که جامعه آماری مورد تحقیق ، مهاجرینی هستند که ارتباطشان با مبداء قطع نشده و بعضی از بستگان آنان در مبداء می باشند .

البته از پیامدهای اقتصادی موضوع به هیچ وجه غافل نیستیم .

3-2- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت

بر اساس انتقاداتی که بر رویکرد کارکرد گرایی مهاجرت وارد آمده ، رویکرد دیگری بنام اقتصاد سیاسی مطرح گردیده است . در این رویکرد نمی توان علتهای مهاجرت را از اثرات آن جدا کرده ، زیرا مهاجرت از یک طرف معلول توسعه نابرابر است و از طرف دیگر عامل گسترش و تعمیق توسعه نابرابر .

در سالهای اخیر دیدگاه های نظریه نوسازی در باب موانع درونی توسعه از سوی نظریه پردازان مکتب وابستگی مورد حمله فراوان قرار گرفت . اینان معتقدند که جوامع توسعه نیافته جزئی از یک نظام اجتماعی کل جهانی است .

اینان اعتقاد به توسعه اقتصادی طی مراحل متوالی ندارند و معتقدند که در این جوامع در مرحله ای بسر نمی برند که کشورهای توسعه یافته امروزی سالیان پیش از آن گذشته اند . نظریه پردازان مکتب وابستگی معتقدند که توسعه نیافتگی محصول ساخت یا ویژگیهای اقتصادی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نمی باشند . بلکه تاحد زیادی نتیجه ارتباط گذشته و مداوم اقتصادی میان کشورهای توسعه نیافته ( اقمار ) و کشورهای توسعه یافته ( مادر ) می باشند1 . در علت یابی مهاجرت در کشورهای جهان سوم نظریه پردازان وابستگی بیان می کند که ابتدا باید به مسئله عدم توسعه توجه نمود و در این رابطه نابرابر ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه را در نظر گرفت و از آنجا که عدم توسعه و نا برابری در توسعه جهان سوم از شکل گسترش توسعه سرمایه داری در این کشورها ناشی میشود .

دو دسته عوامل برای بیان علت مهاجرت در نظر گرفته شده است :

الف - عوامل تغییر دهنده ب - عوامل رکودی

عوامل با نفوذ سرمایه داری مناطق سنتی و ایجاد تعییر در تکنیکهای تولیدی ارتباط دارد . تکنیکهای جدید کارگر اضافی ایجاد می کند و آنها را مجبور به مهاجرت می نماید . عوامل رکودی زمانی تکمیل می شوند که رشد جمعیت از تولیدات کشاورزی پیشی می گیرد و کار اضافی را مجبور به مهاجرت می نماید . پس ماهیت مهاجرت روستائیان با انتقال ساختی روستاها در اثر ادغام در نظام سرمایه داری مرتبط است .

از نظر این دیدگاه اولاً مهاجرت همه افراد را در بر نمی گیرد بلکه بخشی از جامعه را وادار به حرکت از مکان خود می نماید ، دوماً تصمیم به مهاجرت داوطلبانه نیست بلکه برای آنان که مهاجرت راه دیگری برای زندگی کردن نگذاشته و در وضعیت اجبار قرار می گیرند .

سوم : مهاجرت به جاهای نامعین نیست بلکه از روی الگویی خاص به جاها و بخشهای خاص از جامعه صورت می گیرد .

چهارم : نیروی اجبار و تحریک کننده مهاجر صرفاً عامل اقتصادی نبوده و اگر جز این باشد بصورت توده ای انجام نمی شود .

پنجم : مهاجرت در این کشورها ، مهاجرت نیروی کارگر است ، لذا تعریف مهاجرت از این دیدگاه با حرکت نیروی کار (( البته در بسیاری از موارد با خانواده )) معادل است 1

بطور کلی مهاجرت ناشی از عدم تعادل اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی موجود بین مناطق مختلف است . بعضی عوامل به افراد فشار می آورند و موجب خارج شدن آنها از منطقه اصلی زندگیشان می شوند و عوامل دیگری آنها را به مناطق دیگر می کشاند .

خصوصیت بسیاری از مهاجرین بین المللی از قرن 17 به بعد و موارد مشخص آن مهاجرت به آمریکا ، استرالیا و زلاندنو است . به تاریخ مهاجرت به آمریکا یا بوم گزینی آن کشور به چهار دوره تقسیم می شود . دوره مستمراتی- دوره بوم گزینی قدیم - دوره بوم گزینی جدید و بوم گزینی محدود شده .

قبل از سال 1800 مهاجران اغلب استعمارگرانی بودن که بیشتر از انگلستان آمده بودند . از سال 1800 تا 1880 دوره بوم گرایی قدیم به بوم گرایی جدید تبدیل شد ، در این دوره بوم گزینان از اروپای جنوبی و شرقی به خصوص از ایتالیا ، اتریش ، مجارستان ، روسیه ، لهستان ، ترکیه و یونان آمدند .

بوم گزینی محدود شده در دوران معاصر بوده که دولتها نظارت و دقت در امر بوم گزینی را اعمال کرده اند2 .

مطالعه جریان های مهاجرت در ایران نشان می دهد که مسیرهای مهاجرت و مکانهای مهاجر فرصت و مهاجر پذیر نبوده اند . هر گونه تغییر و تحول اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی بر مهاجرتها تاثیر می گذارد. اشتغال زایی یا افزایش دستمزد ، عمران و آبادانی یا رفاه بیشتر یا رکود فعالیت اقتصادی ، خرابی و ویرانی ناشی از زلزله ، سیل ، جنگ و حتی حوادث اجتماعی مانند کودتا ، تضاد ها و تعارضات قومی و انقلاب می تواند باعث جذب و یا دفع مهاجر و پدیده مهاجرت شود .

از این رو مسیرهای مهاجرت ثابت نیست . منطقه ای که در چندین دهه مهاجر پذیر بوده است ، ممکن است به یک نقطه مهاجر فرصت تبدیل شود و یا شهری که سالها رشد جمعیت اندکی را داشته به یکباره تبدیل به کانون مهاجرت شود .

گیتی اعتمادی می نویسد : شروع حرکتهای مهاجرتی و آغاز شهرنشینی معاصر ایران متقارن سالهای 1320 تا 1332 است . از آنجاکه روند مدرنیزاسیون عمدتاً روندی شهری بود ، در این دوره بطور کلی حیات شهری دچار رکود می شود 1 .

نقش غالب شهر در دو دهه 1300 و 1310 همانا نقش تجاری آن بود ، چه تجارت داخلی و چه تجارت خارجی این نقش باعث شد که از یک سو به محل تمرکز مازاد اقتصادی کشاورزی تبدیل شود و از سوی دیگر مکان تحقق تجارت خارجی باشد 2

4-2- مطالعات پیشین :

در ارتباط با موضوع مهاجرت در ایران تحقیقات مختلفی صورت گرفته ، اما در خصوص آنچه مد نظر این تحقیق می باشد ، مطالعه چندانی انجام نشده است . از دیرباز مطالعه تاثیرات مهاجرت در درجه اول به خود مهاجرین متمرکز و بعد به مبادی و مقصد های آنها معطوف بود .

تاثیرات درون کوچی بر فرد ، فرد مهاجرین شاید به دلیل آنکه تغییرات فردی به سادگی به مهاجرین مربوط می گردد ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است .

آنچه که بیشتر از این تحقیقات برمی آید بررسی علل و عوامل ایجاد و تسریع کننده مهاجرت بوده ، عواملی چون دافعه های مبداء و جاذبه های مقصد و اینگونه بوده که بیشتر به علت یابی مهاجرت پرداخته اند . البته تاثیرات مهاجرت بر افراد مهاجر و خانواده های آنان نیز مورد بررسی قرار گرفته که بیشتر تاکید بر پیامدهای مهاجرت بر فرد و خانواده وی بوده است که این امر نیز بیشتر در جامعه مقصد انجام شده و مسائلی چون جامعه پذیری ، فرهنگ پذیری و سازگاری مهاجرین مقصد را مد نظر داشته اند .

محققین بر اساس مطالعات تاثیرات مهاجرت بر فرد ، فرد مهاجرین به نتایجی در رابطه با تاثیرات مهاجرت ، بر مقصد ، مبداء و سطوح منطقه ای و ملی رسیده اند . در این مورد فرضیه هایی ابراز شده که آیا تغییرات مشاهده شده واقعاً ناشی از مهاجرت است و هر چه تاثیرات بیشتر با مهاجرت نامرتبط شوند ، فرضیات کم مایه تر از آب در می آیند . بدینگونه مطالعه تاثیرات بر مبداء از مطالعه مقصد مشکل تر بوده و پیامدهای اجتماعی فرهنگی و روانی مهاجرت بر افراد و خانواده های آنان در مبداء بوده که به بررسی مطالب موجود در این زمینه می پردازیم .

مطالب موجود در این زمینه را می توان به گونه ذیل تقسیم بندی نمود :

اول : مطالعات کلی در خصوص روند مهاجرت و علل و عوامل آن در چند دهه اخیر در کشور و بدست دادن علل آن از این لحاظ که چرا و به چه دلیل در زمانی منطقه ای مهاجر پذیر شد یا مهاجر فرصت ، نیز بحث در خصوص علل و عوامل مهاجرت از روستا به شهر بخش عمده ای از اینگونه مطالعات را به خود اختصاص داده است . در این زمینه به فقر زمین ، عدم آگاهی روستائیان به روشهای جدید کشاورزی ، کمبود آب و تاثیرات اصلاحات ارضی ، بر روند مهاجرت پرداخته اند .

دوم : مطالعاتی که در خصوص مهاجرتهای بین المللی و علل و عوامل آن در کشورهای مختلف پرداخته اند . اینگونه مطالعات بیشتر توسط موسسات وابسته به سازمان ملل یا اساتید صاحب نظر در این زمینه انجام گرفته و بیشتر به مسائل در خصوص مهاجرتهای دسته جمعی به دلایل سیاسی ، اجتماعی و ... چون فشار های مختلف بر گروه های قومی ، جنگ و غیره پرداخته اند .

در این تحقیقات به بررسی نحوه زندگی ، اشتغال و پذیرش افراد مهاجر در جامعه میزبان پرداخته و موضوعاتی چون برخورد فرهنگ های مختلف ، بدلیل مهاجرت از کشوری به کشور دیگر ، مشکلات زبانی و مشکلات سازگاری مهاجرین مد نظر بود که اینان نیز چون مهاجرتهای دسته جمعی داشته اند ، اغلب در جامعه میزبان بطور بارزی با مشکلات سازگاری ، کاریابی و اشتغال ، پذیرش اجتماعی و ... مواجه بوده اند .

سوم : نظریات اساتید فن و اندیشمندان و جامعه شناسانی که ابتدائاً بطور انتزاعی به ساخت مدلهای مهاجرت پرداخته و دلیل مشخص را برای مهاجرت عنوان نموده اند و سپس به بررسی نظریات و فرضیات خود پرداخته اند که اینگونه مطالعات نیز اغلب بسیاری از جنبه های مهاجرت را در بر نمی گرفته و نکات زیادی مبهم مانده اند . علی الخصوص مسایل و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ، روانی مهاجرت در مقصد که کمتر بدان پرداخته شده و مدل تحقیقاتی و عملیاتی در این خصوص مطرح نشده است .

مساله پناهندگی و مهاجرت ، پدیده ای قدیمی است . از دیرباز ، اتباع کشوری به کشورهای همسایه خود و گاهی به کشورهای غیر همسایه به صورت قانونی و غیر قانونی مهاجرت کرده ، در خواست پناهندگی می کردند . این مهاجرت ها زمانی به صورت گروهی و زمانی نیز بصورت محدود و انفرادی صورت می گرفته است . هر زمانیکه جنگی در می گرفته و متعاقب آن مرگ و میر ناشی از جنگ و بیماری و قحطی ، بروز می کرده و یا آن هنگام که بروز حوادث اجتماعی از جمله انقلاب ها و تغییر حکومت ها ، عرصه را بر مردم تنگ می کرد و امکان فعالیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را از آنها می گرفت ، سیل مهاجرت مردم عادی و ناراضیان از حکومت جدید به طرف سایر کشورها سرازیر می شد .

پل سی ، پی سیو1 این گونه افراد را مسافر یا خوش نشین می نامد و بنا به نظر او ویژگی ضروری آدم مسافر ( خوش نشین ) این است که او به فرهنگ گروهی قومی خود می چسبد ، بعکس آمیزه دو فرهنگی انسان حاشیه نشین ، از لحاظ روانی او مایل نیست که خود را مانند یک مقیم دائمی با کشوری که محل خوش نشینی اوست وفق دهد . هنگامی که او خود را وفق دهد ، یک آدم خوش نشین خواهد شد 2 .

مسافر ( خوش نشین ) در جامعه بزرگتر ، بعنوان یک تماشاگر باقی می ماند بی آنکه شرکت فعالی در آن داشته باشد . (( به ضرورت فعالیتهای او در جامعه ( جامعه میزبان ) بیش از آنکه اجتماعی باشد به گونه ی همزیستی در می آید . آدم مسافر ( خوش نشین ) در مقابله با نداشتن روابط برون گروهی مایل است که روابط درون گروهی تشکیل دهد . آدم مسافر و هم میهنانش که به احتمال زیاد در یک مستعمره نشین نژادی یا یک ناحیه فرهنگی باهم زندگانی می کنند . این مستعمره نشینی ابزاری است برای تاسیس نوعی مناسبات گروه اولیه در زهدان فرهنگ زاد بوم .

با اشاره به زاد بومش ، آدم مسافر (( خوش نشین ))در خارج می ماند ، اما هرگز بستگی با زاد بومش را نیز از دست نمی دهد . او سالها در خارج می ماند ، اما هنگامیکه فرصتی دست دهد ، سفری برای دیدار از میهن انجام میدهد . سیو1 با این سخن که مسافر (( خوش نشین )) از لحاظ روانی چنانکه سیمل2 می گوید : یک آواره ی در خود است که بر آزادی رفت و آمد ها به تمامی فائق نمی شود و در برخی موارد رفت و برگشتهای خوش نشین تنها با بازنشستگی یا مرگ پایان می پذیرد 3 .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.