دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
چکیده. 4
مقدمه. 6
عوامل موثر بر پرخاشگری. 6
انواع پرخاشگری. 7
علل پرخاشگری. 8
ارائه دلایل مشکل پرخاشگری:. 9
نحوه ی برخورد با مسئله :. 12
توصیف وضع موجود :. 13
ضرورت و اهمیت تحقیق :. 15
شواهد 1:. 16
جمع آوری اطلاعات :. 17
ارائه راه حل و اعتبار بخشی راه حل :. 20
اجرای راه حل :. 22
ارزیابی و اعتبار بخشی :. 24
شواهد 2. 25
پیشنهادات :. 27
منابع. 29
در روز اول مهر در کلاس متوجه پسری شدم که نا آرام و ناسازگار بود و مرتب به دیگران پرخاشگری می کرد کارهای او را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم که این کودک در این چند ساله همین رفتارها را داشته و باعث آزار و اذیت دیگران بوده است . به طوریکه بچه ها از کنار او بودن رنج می بردند ، چون از اذیت های او درامان نبودند ، به همین خاطر با او بازی نمی کردند ، او را در جمع خود راه نمی دادند ، در کنار او نمی نشستند ، در گروههای تتدریس به سختی او را قبول می کردند ، هر گاه جایی برای او در کلاس در نظر می گرفتم صدای اعتراض دیگران بلند می شد .
طی تحقیقات مستمر به این نتیجه رسیدم که او از کودکی از حمایت های بی رویه پدر برخوردار بوده ، پدر و مادر برای تربیت او همسو نبوده و او نیز از این رفتار سوء استفاده کرده و رفتارهای زشت و ناپسندی از خود بروز داده است . چون پرخاشگری های او بیش از حد شده بود و دیگران از دست او آرامش نداشتند به فکر افتادم تا راهی پیدا کرده که این رفتارهای زشت او را کاهش دهم .
گروهی متشکل از مدیر ، معاونین مدرسه و معلم سال قبل او تشکیل دادم . راه حل هایی با مشورت آنها در نظر گرفته شد . از جمله :
سرپرستی گروهی کوچک ، دادن چند مسئولیت به او ، کم کردن حمایت پدر ، افزایش محبت مادر ، همکاری والدین با اولیاء مدرسه ، تذکر و توضیح عواقب کارهایش ، هم جهت بودن والدین در تربیت او و ...
قرار شد این راه حل ها به کمک مدیر مجتمع و معاونین مدرسه به اجرا درآورم تا بهترین روش را ادامه داده و به نتیجه مطلوب برسیم .
به دنبال اجرای راه حل رفتم . با اولیاء او در میان گذاشتم تا کارهای خواسته شده را انجام دهند و همکاری لازم را با اولیای مدرسه داشته باشند آنها موافقت خود را اعلام کردند . ولی این راه به زودی به نتیجه نمی رسید ، مجبور بودم چند راه دیگر را نیز انجام دهم . او را سرپرست گروهی کردیم ولی به علت آزار و اذیت گروه این راه به نتیجه نرسید . چند مسئولیت به او دادم ولی به علت ناآرام بودنش این راه هم به نتیجه نرسید .
از راه دیگری وارد شدم . تشخیص دادم که او کارهای خود را بد و آزار دهنده نمی داند پس راهی را در پیش گرفتم که نتایج و عواقب رفتارهای زشت را به او متدکر شوم وقتی کار اشتباهی انجام می داد و به او تذکر می دادم و برایش توضیح می دادم که اذیت هایش باعث تنهایی و دوری از بچه های دیگر می شود ، احساس پشیمانی می کرد .
بعد از گذشت چند هفته و ادامه دادن این روش کم کم تغییر رفتار در او مشاهده می شد سعی برآن داشت رفتارهای خود را کنترل کند و موجبات اذیت و آزار دیگران را فراهم نکند آرامش نسبی او باعث شده بود تا بچه های دیگر او را به جمع خود راه دهند او را در گروه بپذیرند به بازی های کودکانه ی دیگران وارد شود .